My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One
My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One

طرفدار ؟!!

روی صحبت من توی آپ قبلی با کسایی بود ک هوادار کاپیتان نیستن و بدون هیچ فیلتری حرفاشونو ب کاپیتان میگن...خب موضع اینا مشخصه ! اما اینایی ک ب اسم طرفدار دائما واسه کاپیتان تعیین تکلیف میکنن اسمشون چیه ؟! گهگاه ک ب اینستای کاپی سر میزنم میبنم همون حرفای نسنجیده و ناراحت کننده همچنان بقوه ی خودش هست...اینکه کاپی چرا پست نمیزاری؟! چرا دیر میزاری؟! چرا ریش میزاری؟! چرا محل نمیزاری؟! چرا فالو نمیکنی؟! چرا؟ چرا ؟ چرا؟ بعد وسط این هاگیر واگیر هم یکی میاد ی حرف زننده میزنه یا قربون صدقه ناجور میره !....واقعن اسم این افراد چی میشه گذاشت؟! این چجور طرفداریی ک با حرفامون باعث دلخوری و دلزدگی کاپیتان میشیم؟!


من از هر عزیزی ک این متن میخونه خواهش میکنم روش ی کم فک کنه!

چه اشکالی داره بجای اینکه هی ب کاپیتان  خط بدید یا امر و نهی کنید! یا هی بکن ! نکن ! بگید... با ی شعر یا ی جمله قشنگ ک حس خوبی بده ارادتتون بهشون برسونید و اینکه ب یادشونید ! اگر واقعن طرفدار سعید معروف هستید و اسم طرفدار یدک کش نمیکنید بذارید کاپیتان راحت باشن ... هر طور ک دوست دارن و صلاح میدونن عمل کنن...تابع ایشون باشید نه تابع چیزی ک دل خودتون میخواد !


منم دلم میخاد کاپی عکس جدید بزارن ...جدیدترین عکسی ک ازشون دیدم مربوط ب همون جشن پرواز فلامینگوهاست ! اما فک میکنم باید سکوت کنم و منتظر باشم 



پ.ن : دلم واسه کاپیتان تنگ شده  زمانیکه بازیها رو میدیدیم این خلاء احساس نمیشد... اما حالا میفهمم ! خدا کنه تی وی ی برنامه ای  کاپی رو دعوت کنن و ایشون هم قبول کنن و بیان ....


بعدا نوشت : ینی ی خداقوت میگم ب اونایی ک همچنان لابلای کامنتای پست جدید کاپی میگن ریشتو بزن !! من جای کاپی بودم ی ریش میزاشتم مثه رهبر تا درس عبرتی باشد برای سایرین !

نظرات 69 + ارسال نظر
پارمیدا چهارشنبه 21 آبان 1393 ساعت 18:34

وانیا یعنی چی چرا عکس و ودیو نمیذری پاشو دختر زود دست بکار شو.تند

حالا ببین من ی دو روز نبودماااا

زهره جمعه 9 آبان 1393 ساعت 21:57 http://zohreh124.blogfa.com

یا ابوالفضل :
آموخته ایم از تو وفاداری را خون تو نوشت معنی یاری را
ای کاش که آب کربلا می آموخت آن روز زچشمت آبرو داری را ...

زهره جمعه 9 آبان 1393 ساعت 12:28 http://zohreh124.blogfa.com

چشم برای دیدن توست .. دست برای دعاکردن توست .. ذهن و حافظه برای به یادآوردن توست .. قلب برای دوست داشتن توست
سلام عزیزم اپم

زهره چهارشنبه 7 آبان 1393 ساعت 18:59 http://zohreh124.blogfa.com

سلام عزیزم اپممممم بدو بیا

سحر سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 20:23

وانیا جون ولی میگیا ریش خوبه
کاپی هر چی میپوشه باید یه جوری باشه تیپش حزب الهی نشه
فکر کنم با این ریش هیچ لباسی بهش نیاد
الان باز میخوای بگی ریش خوبه بگو خب ؟ آره

اتفاقا برعکس کاپی ی لباس مردونه مشکی ساده بپوشه با ی شلوار پارچه ای سفید دمپا و کالج سفید لباسش بندازه روی شلوارش بعد با همین ریش میگم چی میشه
بله واسه بار شونصدم ریش خوبه آخه سعید ریشش مشکیه مثه کسای دیگه ریش قهوه ای یا طوسی بی رنگ نداره ! بعد سعید از اونا نیس ک صورتش با ریش شلوغ شه الان سید ببین ریش میزاره نمیشه چشم و ابرو رو توو صورتش پیدا کنی اینا همه شرطه

سپیده سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 17:41

آره واقعا خوش به حال شهرستانیها

باور میکنی من هفته پیش بارون اومد رفتم کنار پنجره وایسادم ی کافی خوردم (تریپ بارونو عاشقیو اینا ورداشته بودم) تازه نرفتم بیرون زیر بارون قدم بزنم !! تا همین دیروز آنتی بیوتیک میخوردم ...دکترم گفت خانوم بارون میاد اسمش بارونه از بارون اسیدی هم بدتره چون هر چی دود و سرب و آلودگیو بیماری رو با خودش میاره پایین!

سپیده سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 17:32

آره عزیزم مفهوم کلی شعر همونه که توگفتی به خاطر همین همشو ننوشتم ولی بارون میتونه نماد رحمت الهی هم باشه عزیزم به خصوص واس ما که توتهرانیم
خنده:

صد در صد بارون رحمت الهیه عزیزم اما توو تهران جز بارون اسیدی ک چیزی نمیاد!

zeynab سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 17:11

نظراتو میخوندم.واای خوش به حال این پریناز خانوم.واقعا دختر دایی کاپی رو دیده؟ آخ من جای تو بودم پری، میرفتم یه خبر احوالی از سعید ازش میگرفتم.یعنی اگه من جای پریناز بودم چه ها که نمیکردم.چه نعمتی داری پریناز جون.پری توو ارومیه این وانیا خانومم توو تهران.کاپی این دو شهر باشه شما هم هستین.من بیچاره موندم این وسط بلاتکلیف :( کاش کاپی میخواد بین تهرانو ارومیه رفتو آمد کنه از تبریز رد شه که منم دلم خوش شه. راستی امروز و فردا تیمهای شهرداری ارومیه و شهرداری تبریز با هم بازی دارن.از ساعت 5. فقط حیف که به میزبانی ارومیست.پریناز خانوم دریابند.امیدوارم شهرداری ارومیه ببره :) البته تو سایت زده بود بازیای دیگه ایی هم به میزبانی تبریز برگزار میشه.آخ جون یعنی سعید میاد تبریز؟! وای یعنی میشه.....اگه بشه....چی میشه....یعنی من...........

آره... من جای پری بودم اصن دختر دایی سعید ول نمیکردم ...این پری کلن ناشکره بخدا البته منم اینجوری میگم پاش ک میوفته رووم نمیشه دستو پام میلرزه بدتر از همه این غرور مسخرمون ک مثه ترک عادت موجب مرض است ! شده واسم...
ایشالا شهرداری میبره اصن تیمی ک سعید توش باشه همیشه برندست
زینب جان بزار سعید بیاد تبریز بعد ذوق کن عزیزم

zeynab سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 16:53

وانیا جون آهنگ وبت خیلی خوبه.دوسش دارم.بقیه آهنگای secret garden رو هم دوس دارم به آدم آرامش میده، همشونو دارم.آهنگای yanni هم خیلی خوبن.راستی مدتیه نمیتونم برات نظر بذارم.من اکثرا با گوشیم میام وبت، میخوام نظر بذارم نمیشه.مرتب میگه کد تصویری صحیح نیست.درصورتیکه درسته؟! اشکال از گوشیمه یا چیز دیگه نمیدونم؟ الانم با لپ تاپ اومدم نظر گذاشتم.مخواستم برای اسلایدشوی آخرت نظر بذارم که نشد.از اونموقع نمیتونم با گوشی نظر بذارم، قبلا میشدا الان نمیشه.کلافم کرده.اسلایدشوی میشه آقای من بشی هم معرکه بود.ای وووللللل.وانیا جون پشتکارت واسه یادگیری زبان ترکی خوبه.میخوای تو به من فرانسه یاد بده، من بهت ترکی یاد میدم چطوره؟ اینجوری دو سره سود کردی؟؟!!!

مرسی عزیزم...آره منم دوسشون دارم با بعضی از آهنگاشون زندگی کردم...
عه چ بد ! من خودم با گوشی نمیام واسه همین نمیتونم دقیق بهت بگم مشکل از چیه عزیزم...با اینحال هر وقت و هر جور بیای خوشحال میشم..
آره چرا که نه خیلی هم عالی

zeynab سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 16:30

سلام به دوستای گل.مخصوصا وانیا جون.موافقم باهانت وانیا ریشو ته ریش به سعید میاد خیلی.یه جنتلمن واقعی میشه.منم دوست دارم کاپیو با لباسای خشجل مشجل ببینم.البته کاپی هر جور عکس بذاره خوبه و کاپیتان خوب ماست که خیلیم بهش ارادت داریم.راستی منم خیلی ناراحت میشم از کامنتایی که برا میر سعید میذارن.واقعا که این آدما درکو شعور ندارن.ولی فک میکنم کاپی چندان براش مهم نباشه و راه خودشو ادامه بده.حالا هر کی هر چی میخواد بگه سعید خیلی ریلکستر و صبورتر از ایناست که به این چرت و پرتایی که بعضیا میگن اصلا توجه کنه.ایشون خیلی آدم صبور منطقی و استواری هستن.

سلام عزیزم...ممنون گلم
آره بخدا... میبینی زینب جان هی ب عشق من گیر میدن
والا چی بگم... آخه بدتر همه اینه ک یکی ی حرف نامربوط ک میزنه بقیه میان اظهار فضل میکنن و روی نظر اون نظر میدن بدتر قضیه بازتر میشه! اگه هر کس محترمانه نظرخودشو بزاره ب نظر دیگران هم کاری نداشته باشه اینجوری نمیشه !
اینکه کاپی صبور و منطقی و استوار هستن شکی درش نیش ...اگه غیر از این بود ما اینجا نبودیم

سپیده سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 15:50

مرسی آرزو جان
وانیا جان چرا ربط داره ایشون اگه یادت باشه قبل ازاینکه پست بذارن یکی دو روز قبلش یکیو آنفالو کردن یعنی چی یعنی اینکه به اینستا سرزده بودن ومنتظربودن تا توی یه فرصت مناسب پست بذارن یعنی از دور نظاره میکردن حالا این شعر هم همینو میگه البته برداشت ها باهم متفاوته
وممنون که قبول داری منو

آخه عزیزم اینطور ک من فهمیدم منظور اون شعر و مفهموم کلی ش شکستن ی بغض و گریه کردن رو میخواد بگه ک ب آسمون و باریدنش تشبیه کرده خب این اتفاق خوشحال کننده ای نبوده ولی بازگشت کاپی و پست گذاشتنشون خوشحال کنندس ( البته منکه معتقدم کاپی اصن نرفتن ک بخوان برگردن !)
خواهش گلم

سپیده سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 15:42

اینم واسه وانیا خانم دانشجو واستادشونخنده:

قربان دیدگانت استاد جان دل آرا

جانا محبتی کن این بنده ی خدا را

من مخلص تو هستم اصلا فدای کفشت

با نمره ای بخندان این قوم بینوا را

لطفی نما و بر ما اندک عنایتی کن

باور نما نگویم با غیر این ماجرا را

استاد جان کرم کن بر ما مگیر خرده

کاین جزوه ای که گفتی دق مرگ کرد ما را

چند اسم خارجی را با چند شکل و درهم

تحویلمان تو دادی آخر چه سود ما را ؟

هر وقت دیدمت من جسمم به لرزه افتاد

گویی که موش بیند آن گربه ی جفا را

آن صفر را که خر خوان ام خبائثش خواند

اما به دور گردان این صفر بی صفا را

یک ترم با تو بودم رقصیده ام به سازت

شاباشمان بگردان آن نمره کذا را !

عالی مخصوصا اونجا ک میگه اصلن فدای کفشت اون کتونی سفید و قرمزه کاپی رو میگه منم عاشق اونم

mehromah سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 15:08 http://justvolleyball4-6.blogfa.com/


ســــــــــــــــــــــــــــــلام من اومدمممممممممممممممم..بذا بگم دلم برا وبمو وبتو خودت تنگولیده بود

سلاااااااااام عزیییییییزم...خوش اومدی
بابا کجا رفتی تو دلمون واست تنگ شده بود

زهره سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 14:37 http://zohreh124.blogfa.com

بیا عزیزم عکس را درست کردم

آرزو سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 14:16

بابا سپیده کولاک کردی
دقت کردین اولی که سعید عزیز یه پست جدید میزاره همه کامنتا به خوبی و خوشی پیش میره و همه جهت مثبت دارن و تشکر و قربون صدقه رفتن و ... اما یه مدت که گذشت ملت بیکار میشن و کامنتای الکی و اعصاب خورد کن شروع میشه
یکی نیست به این افراد بگه خب عزیز من وقتی دیدی پست جدید نیست، برو دیگه لازم نیست با نیش و کنایه و زبونم لال حرف ناجور اظهار فضل کنی! هم کاپی جون رو ناراحت کنی هم بقیه رو
البته هنوز هم یه حرفی مثل ترجیع بند داره وسط کامنتا گفته میشه و اون هم جمله تاریخی: "ریشتو بزن" کاپیتان به این خوشتیپی چی میگین دیگه
فک کن اگه کاپی استاد دانشگاه بود با این جدی بودنش چه جذبه ای داشت

آره دیگه بی جنبه بازیشون گل میکنه ... فقط کاپی ناراحت نشه دیگه هیچی مهم نیس!
همینو بگو...حالا ی کار میکنن من بجای کمپین حمایت از التماس گران پا شم برم کمپین حمایت از ریش کاپی رو بزنمااآ
منکه اگه سعید استادم بود 400 بار اون واحد رو میگرفتم با خودش...ینی 8 ساله لیسانس میگرفتم

زهره سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 14:09 http://zohreh124.blogfa.com

سلام عزیزم اپم

sara سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 11:03

سلام وتبریک به همه

آقا به نظرتون تویه این عکس جای چی خالیه؟؟؟؟؟؟!!!...
چی؟
-قهوه؟
نه
چای؟
نه

-آهان خودشه یه بستنی دبل چاکلت تو دستاشون
انقد بستنی تو هوای سرد میچسبه که نگو

سلام...مرسی
نه بنظرم آب انار خنک میچسبه !

سپیده سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 10:38

تقدیم به آقای معروف ازطرف تمامی طرفداراشون:



از در درآمدی و من از خود به درشدم


گویی کز این جهان به جهان دگر شدم



گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست


صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم



چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب


مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم



گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق


ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم



دستم نداد قوت رفتن به پیش یار


چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم



تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم


از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم



من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت


کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم



بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان


مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم



او را خود التفات نبودش به صید من


من خویشتن اسیر کمند نظر شدم



گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد


اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

سپیده سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 10:29

اندر وصف پست گذاشتن آقای معروف

بارانی که روزها

بالای شهر ایستاده بود

عاقبت بارید
گروس عبدالملکیان
البته شعرایشون خیلی طولانی بود وبه نظرم همین یه تیکه هم مفهوم بود بااین قضیه

والا اینم زیاد نمیخورد سپیده جون اما ما قبولت داریم

سپیده سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 10:15

شوخی باجناب معروف:

- شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

شنا؟! این وقت شب؟! اینجا؟! نه جداً! حال تو خوب است؟ 



- حافظ به خود نپوشید، این خرقه می آلود
ای شیخ پاک دامن، رخت اضافه داری؟!

نقیضه برشعرحافظ(رضا احسان پور)

میدونم ایشون درحال شنا کردن نیستن درعکس اما شبیه ترین شعرطنزی که در وصف عکسشون پیدا کردم همین بود
دومی هم به خاطر تیکه ی آخرش

سپیده سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 09:52

این شعر میدونم اصلا ربطی به فضای ما تو اینجا نداره اما به نظرم خیلی زیبا بود حیفم اومد ننویسم


رفته بودم دیدن اهل قبور

عاشقم شد پیرمرد مرده شور!

پای او شل بود و دندانی نداشت

چشمهایش هم کج و هم نیمه کور

روی هر قبری نشستم دیدمش

کم کمک آمد جلو آن لندهور

گفت هفتاد و دو ساله روز و شب

می کنم از توی قبرستان عبور

بوده ام اما مجرد تا به حال

شاید از روی غرض یا از غرور

دیدمت من را پسندیدی تو هم

پس در و تخته شود امروز جور

سکه چون ارزش ندارد توی قبر

مهریه ت یک لا کفن، یک دانه گور!

هفت تا میت بشویم رایگان

از فک و فامیلتان، نزدیک و دور

شیربهایت می شود با نرخ روز

سدر و کافور و کفن، حد وفور

چون تفاهم هم مهم است این وسط

گاه گاهی مرده ای را هم بشور!

روزهایی راحتی از پخت و پز

جمعه شب ها می رسد کلی نذور!

در بهش زهرا برایت قبر خوب

نصف قیمت می کنم من جفت و جور!

گر جوابت مثبت است افتاده ای

هفت شب جشن و عروسی و سرور

من بله گفتم به او با یک دلیل

چون که شوهر گیر می آید به زور!

یک عدد خرما دهان من گذاشت

با کفن روی سرم انداخت تور!

اشهدی خواند و همان جا روی قبر

عقد کرد آخر مرا آن مرده شور!

سپیده جون کوتاه بیا من شب خواب میبینما

سپیده سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 09:23

مبارک باشه من تازه دیدم
اینم شعر:



مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید


که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید



از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش


زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید



زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس


موسی آنجا به امید قبسی می‌آید



هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست


هرکس آنجا به طریق هوسی می‌آید



کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست


این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید



جرعه‌ای ده که به میخانهٔ ارباب کرم


هر حریفی ز پی ملتمسی می‌آید



دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است


گو بران خوش که هنوزش نفسی می‌آید



خبر بلبل این باغ بپرسید که من


ناله‌ای می‌شنوم کز قفسی می‌آید



یار دارد سر صید دل حافظ یاران


شاهبازی به شکار مگسی می‌آید

حافظ







یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور


کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور



ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن


وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور



گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن


چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور



دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت


دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور



هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب


باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور



ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند


چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور



در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم


سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور



گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید


هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور



حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب


جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور



حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار


تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

حافظ

sara دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 22:02

Manam Ba rish movafeqam
sexy TarE

آفرین ساراجون
درود بر شرفت

sara دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 21:59

slm vania joon
oh oh bahs Sare Aks instaye KapiE
Kheiliiii qashang va AlBate sexy ;)

سلام عزیزم
آره دیگه کاپی توو عکس جدید تریپ دخترکُشی ورداشته

parinaz دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 21:58

کچلو خوب اومدی بعله ایشون همه جوره جذابه

فک کن کچل ... ینی میمیرم براش

parinaz دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 21:50

اخه همش میگن سعید پیر شده سه تیغ خیلی کم سن نشون میده گرچه من همه جوره قبولش دارم

اتفاقا سعید هر چی سنش بالاتر میره جذابتر میشه و چهره ش شیک تر میشه اونایی ک میگن سعید اینجوری پیرتر نشون داده میشه خودشونم اینو میدونن ک اینطوری نیس...مهم نیست ک جوون نشون داده بشه مهم اینه ک جذابتر شه ک شده
من ی چی بگم من سعید کچل هم دوس دارم ... ب این میگن ته عاشقیااآ

parinaz دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 21:44

این ریش سعیدم عجب حکایتی شده ها منم میگم فقط سه تیغ چون خیلی بیبی فیس میشه

آره ...
نگووووو پری حیفه ریش ب اون خوشگلی

سحر دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 21:37

فقط و فقط ته ریش

هم ریش هم ته ریش بگو خب !

سحر دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 21:29

همون از اون هم اینکه توی کلیپات عکسای بدون ریش کاپی اصلآ نمیذاری
تازه عکسای بدن لخت کاپی مثل همین که تو اینستا گذاشته البته اونایی با اقای محمودی اینا داره رو میگم هم نمیذاری توی کلیپا چرا ؟
فکر کنم دوست داری کاپی ریش بذاره یقه اخوندی هم بپوشه اره ؟

آره خب...آخه سعید از اون چهره هاست ک ریش یا ته ریش خیلی بهش میاد البته این نظر منه...
دلیل خاصی نداره ک نذاشتم... فقط خب عکس باید با آهنگ هارمونی داشته باشه..... من اگه عکسای اینجوری کاپی رو بزرام فک کنم باید آهنگ Do what you want لیدی گاگا رو هم بزارم ک ب عکس بیاد شوخی کردم...
راستش بنظرم شخصیت کاپی با اینجور تیپا سازگار نیس ! با اینجال من همین شیطنتهای کوچیک اینجوریش رو هم دوس دارم
آره ...تازه موقه هایی ک یقه لباسشو باز میزاره رگ غیرتمم باد میکنه...

parinaz دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 21:18

والا تا دیروز التماس میکردن عکس بزار حالا میگن این عکستو بردار.پیج خودشو اختیارشو داره هر عکسیو دلش بخواد میزاره

اینا همینن عزیزم... درست بشو نیستن این ملت
واقعنم همینطوره...

سحر دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 21:16

وانیا یه ساعته دارم به این کلمه کمپین حمایت از التماسگران میخندم چه کلماتی میگی خیلی بامزه بود
راست میگی هنوزم میگن ریشتو بزن از روو نمیرن
ولی فکر کنم تو ریش دوست داری وانیا جون درست نمیگم؟

والا هیچی دیگه ب ذهنم نمیومد غیر از این!
فک کن سعید داره وسط زمین سرویس تمرین میکنه بعد دختره توو پیجش ی ساعت داره میگه سعید تو رو خدا پست بزار بعد آخرشم میگه سعید چقدر مغروری ک جواب طرفداراتو نمیدی! خب ب اینا چی بگه آدم؟!
آره خب ... از کجا فهمیدی اینکه الان گفتم کاپی ریش بزاره؟!

آرزو دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 20:51

سلام وانیا جون
یعنی این سعیدخان میدونه چه موقع چه عکسی بذاره چه میکنه این کاپی..
راستی قضیه چی بوده، چالش آب یخ بوده یا بعد از تمرین آب گرم نبوده احتمالا باز تا مدت مدیدی موضوع بحث باشه
ملت هلاک شدن توی این چند روز از بی سعیدی
به به سپیده خانم هم کلی شعر دارن واسه حال و هوای این روزا..خوش اومدی عزیزم

سلاااااااااام آرزو جونم
آره والا...
والا منم نمیدونم قضیه چیه...
آره....من دیگه میخاستم کمپین حمایت از التماس گران ب کاپی رو بسازم

معصومه دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 20:27

موافقم..
البته حالا شعر عاشقانه هم نباشه شعر معمولی خوبه ..
یادم رفت بگم کلیپتون هم عالـــــی بود وانیا جان

اتفاقا بنظر من باید عاشقانه باشه چون نمیشه ک واسه کاپی بجای شعر عاشقانه جنگ رستم و اسفندیار شاهنامه رو گذاشت... جملات فلسفی هم دیگه خز شده...جدایی از اون مگه نه اینکه نفس فالو کردن علاقه ب اون فرده ینی ما کسی رو ک دوست داریم فالو میکنیم دیگه ابراز کردنش اینهمه تظاهر نداره !
مرسی عزیزم ... نظر لطفته گلم

سحر دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 20:16

آخه فکر کردیم دیگ کاپی نمیخواد بیاد اینستا
حالا که پست گذاشته خوشحالم
سپیده جون نیست درباره بازگشت کاپی شعر بگه

آهان...
آره ...

سحر دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 20:13

سحر خیلی خوشالیااا

سحر دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 20:01

وانیا جون تبرییییییییییییییییییییییییک کاپی پست گذاشت دیدی دیگه

اره عزیزم... اخه مگه تبریک داره؟! ببین کاپی با ما چیکار کرده ک ی پست میزاره انقدر ذوق مرگ میشیم

parinaz دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 19:19

بلاخره کاپی پست گذاشت. دیدی وانیا؟

آره

معصومه دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 18:06

وانیا جان خیلی بجا بود این حرفاتون اما اینستا کاپی خیلی وضعش بده .. کافیه یه نفـــر بیاد یه شعر عاشقانه بذاره همه میوفتن روش که چرا شعر میذاری
یادمه چند هفته پیش یه دختره میومد شعر عاشقانه میگذاشت همه بهش اعتراض کردن که آویزونی و خودتو لوس کردیو
خلاصه شاید واسه همین کمتر جرعت میکنن شعر عاشقانه بذارن..

آره منم دیده بودم خیلیا اظهار فضل میکنن ... آدمایی ک میگن اینطور ابراز احساسات غلطه آسیب دیده ن وقتی بری توی زندگیاشون میبینی چقدر خیانت دیدن واسه همین همه پسرا رو ب ی چشم میبینن ...
نه دیگه نباید اینجوری باشه ... جرئت نمیخاد ...آدم باید کار درست رو انجام بده حتی اگه همه عالمو ادم بیان بگن اینکار نکن!

سپیده دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 17:04

اینم دروصف اون کسی که سحربانو گفتن:
بنده حتی شده با زور تو را می خواهم
تا بدانی به چه منظور تو را می خواهم!

عاشقی کار ِ دل است و دو طرف بی تقصیر
طبق فرمایش مذکور تو را می خواهم

گرچه “آن جور…” که گفتم نشود ، اما باز
مطمئن باش که “این جور…” تو را می خواهم

آن شب وصل که گفتند ولی نزدیک است
لاجرم مدتی از دور تو را می خواهم!

مطربی چون که حرام است در اسلام ِ عزیز
بی دف و تنبک و تنبور تو را می خواهم!

از همان بدو تولد که بگیری …آن وقت ،
برسی…تا به لب گور تو را می خواهم

زشتی ات هر چه که باشد به نظر زیبایی
این من ِ کله خر و کور تو را می خواهم!
راشد انصاری
البته باعرض پوزش بابت بیت آخر قصد بی حرمتی نبود فقط بازگو کردن کامنت های طرفدارنماها بازبان شعر

عالی بود... آره دیگه بیت آخر در مورد کاپی صدق نمیکنه

سپیده دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 16:23

وانیاجون میدونم محرم ه منم دوست ندارم شعر طنز بنویسم اما دیدم هممون خیلی غمگینیم گفتم برا تلطیف فضا یه چندتا شعر طنز بااجازت بنویسم

مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
گفت:دنیاشده از مشکل پر،این هم روش!

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
اما نه فرت و فرت! که یکبار دیده ایم!

- چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
ولی از روی پایم خواهشاً بردار دستت را!

به آب روشن می عارفی طهارت کرد
- و رفته رفته به این کار زشت عادت کرد!

ناصرفیض: خنده::پوزخند

خوب کردی عزیزم
خیلی باحال بود

سپیده دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 16:11

اینم برای دلجویی از طرف طرفدارهای واقعی آقای معروف برای ایشون

هرکه در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند

بعله... الان فک کنم واسه من دیگه از جام گذشته ب پاتیل رسیده سپیده جان

سپیده دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 16:08

بعضی اوقات به این فک میکنم شهرت چقد زندگی آدمو سخت میکنه تمام حرکات آدم زیر ذره بینه هم ازآدم توقع دارن همیشه حال خوبی داشته باشی همیشه بخندی و... الان خدا میدونه چقد آقای معروف دوست داره بدون دغدغه بره بیرون مث همه امیدوارم واقعا همه درک کنن ایشون یه آدم مث بقیه اول متعلق به خودشون وخانوادشونن بعد ملت ومردم
وانیا جون آدم میره اینستای ایشون واقعا تعجب میکنه از لحن بعضیا
فقط یاد این شعر از مسعود سعد سلمان میفتم که میگه:

بسیار امید بود در طبعم
ای وای امیدهای بسیارم
قصه چه کنم دراز بس باشد
چون نیست گشایشی ز گفتارم

آره دیگه ...اینم اون روی سکه شهرته

سحر دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 13:31

وای خدا چقدر بعضیا پروئن !!!!!!
میبینن کاپی پست نمیذاره به جای اینکه یه حرفی بزنن کاپی خوشحال شه باز دارن ناراحتش میکنن دختره اومده تو اینستا به کاپی میگه انقدر مغرور نباش هر چی داری از ما طرفدارات داری!!!!!!
واقعآ به حرف تو رسیدم وانیا جون اینا چه جور طرفدارین ؟؟؟!!!!!

چی بگم والا سحر جان...
واقعن ؟! چ آدم کوته فکری بوده ک اینو گفته...کاپیتان هر چی دارن اول از لطف خداست بعد هم تلاش و همت خودشون ...
اینا طرفدار نیستن عزیزم طرفدار نمان

سپیده دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 10:20

اینم همینجوری مینویسم به نظرم خیلی زیباست

آنان که فانوسشان رابرپشت می برند سایه هاشان پیش پایشان می افتد

راستی یه چند مین پیش تو اینستا بودم کامنتای مردمو من یاد این مثل همیشگی انداخت:
چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی
وهچنین یاد اون مثل که میگه:یه دیونه یه سنگ میندازه تو چاه هزارتا عاقل نمیتونن درش بیارن.....

واقعنا... منم میگم دیگه ب کاپی حرف بی ربط میزنن بعدش ب التماس میوفتن ...

سپیده دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 10:07

تقدیم به آقای معروف:

تورا به جای همه ی روزهایی که نزیسته ام دوست می دارم
به خاطربرفی که آب می شود به خاطر نخستین گلها
به خاطر جانوران پاکی که از انسان نمی ترسند
به خاطر دوست داشتن تورا دوست می دارم

پل الوار

آفرین ب انتخابت سپیده جان... من عاشق این شعرم مخصوصا این قسمتش ک میگه
تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست می دارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم ... دوست می دارم

سپیده دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 09:58

آهان یه چندتا بیت دیگه در وصف این طرفدارنماها یادم میاد که نوشتنشون ضرر نداره بااجازه وانیای عزیز

بی کمالی های انسان از سخن پیداشود
پسته ی بی مغز چون لب واکند رسواشود

امیدوار بود آدمی به خیرکسان
مرابه خیرتو امید نیست شرمرسان

آنچه ماکردیم باخود هیچ نابینا نکرد
درمیان خانه گم کردیم صاحبخانه را

اولی رو یادم نیست مال کدوم شاعر بزرگوار هستش ولی دومی مال حضرت سعدی و سومی مال بانو زیب النسا

اشکال نداره عزیزم

سپیده دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 09:46

خواهش سحرجان
این یدونه هم تقدیم تو و وانیای عزیز

هرکاو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داندکه سخت باشد قطع امیدواران

سعدی

مرسی عزیزم
منکه همچنان امیدوارم...

سحر دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 00:11

مرسی سپیده جون خیلی قشنگ بود
من که دلم واسه کاپی تنگیده فقط شعر این یادم میاد : دلم برات تنگ شده جونم **** میخوام ببینمت نمیتونم بین ما دیوارهای سنگی **** فاصله یک عمر میدونم...

چ جالب منم همش همین ترانه میاد توو ذهنم

تک و تا یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 18:07

هی ی ی ی ی ی وانیا دیگه وب گردی هم صفایی نداره . همه وبا رو میگردی واسه یه خبر جدید ، عکس جدید ، ترول جدید اما بعد از مسابقات هیچی نمیبینی . کی 15 آبان میاد که حداقل مسابقات لیگ برتر شرع شه .....

آره...
حالا اگه بشه من ی اسلاید شو جدید بزودی میزارم ولی راست میگی عکس جدید نداریم
غصه نخور عزیزم دو هفته تایم زیادی نیست

sara یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 12:48

Asheqe ein akse shoDam vania joon
kheiliiiiiiiiiiii Naze
shayaD kapi ta baad Az moharam-safar aks nazaran:(

روی عکس کلیک کردی؟
مرسی عزیزم...دیگه عکس کاپیه دیگه
امیدوارم اینطور نباشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد