My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One
My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One

:(

دلم واسه کاپی تنگ شده ... همین ! 



پ.ن : یه وقتا یه دردایی تو دنیا هست...که آدم رو از ریشه میسوزونه...هر عشقی تموم میشه و میگذره..ولی خاطرش تا ابد می مونه...


بعدا نوشت : من واسه این آپم فقط ی جمله نوشتم که : دلتنگ کاپیتانم ! و در آخر جمله م نوشتم همین ! ینی هیچ چیز دیگه پشت حرفم نیس ! اینو گفتم ک کسایی ک ب این جمله خوب توجه نکردن بدونن من فازم از کساییکه میان توو اینستای کاپی تقاضای پست میکنن بدون اینکه از شرایط و طرز فکر کاپی خبر داشته باشن جداست!  آهنگ وبمم ک شهر بارونی- سیامک عباسی بود رو با اینکه خیلی دوست داشتم عوض کردم چون خیلی غمگین بود ... خواستم چیزی باشه ک با آپم هارمونی داشته باشه اما آهنگ خب ب درک علی عبد المالکی گذاشتم ک هارمونی ش کمتره !  البته فک کنم این قضیه ش برعکسه ینی اینبار حرفای کاپی ب منه !  نه من ب کاپی !  البته فک کنم کاپی مهربون تر از این حرفاست ! 



آخجون من حالم خوب شد عکس جدید کاپی رو دیدم ...426320_give_heart.gif

عکس جدید کاپی رو گذاشتم توو ادامه مطلب 

چندتا از عکسای جدید کاپی رو گذاشتم ادامه مطلب منکه کلی ذوق کردم شما هم برید ببینید ... اسلاید شو جدید هم امشب میزارم 

 

 اصن جبروت این عکس منو گرفت... میترسم ب عکس نگا کنم!



پ.ن : اومدم واسه این عکس و آهنگ جدید وب بنویسم : کاپی جون قبول کن حالیت نیس ! اصن عکس رو دیدم حرف توو گلوم موند ! 755320_shok.gif


اورجینال عکس بالا 887919_kissykissy.gif



کاپی و بند کفش نه بند کفش و کاپی520019_hippie7.gif



ینی چن دفه من با این عکس خمیازه کشیده باشم خوبه؟! ینی عکاس این عکس نمیدونه خمیازه مسریه ؟!529019_moodswingf.gif


2text-align: right;
نظرات 94 + ارسال نظر
مائده پنج‌شنبه 4 دی 1393 ساعت 23:29

عکس زیبایی شده وانیای عزیز

مرسی گلم

سپیده پنج‌شنبه 20 آذر 1393 ساعت 21:27

سلام
اتفاقا وانیا منم خوشم نیومد که دخترا به ایشون اعتراض کردن به همون دلیلی که توگفتی منم مثلا خواستم به صورت طنز از کار اون دخترا انتقاد کنم
مرسی زینب جان آره خودم نوشتم ایدش یهو به ذهنم رسید

سلام عزیزم
آره دیگه ... آدم باید حد و حدود خودشو بدونه
ب هر حال جالب بود عزیزم

مبینا پنج‌شنبه 20 آذر 1393 ساعت 21:09 http://setare-4.blogfa.com

آخ.گفتی.وب منم واسه کاپیه....خوش حال میشم اگه بیای....

حتما

درِیــآ پنج‌شنبه 20 آذر 1393 ساعت 19:53

سلامبچه ها
منم دوست دارم ببینمتون :)))
من متولد 26 تیرم.


وانیا واسه همینه که من سعید رو با ریش بیشتر دوست می دارم ، البته همه جورشو دوست دارم اما ریش به صورت و چشماش یه هارمونی خاصی داره وقتی که اصلاح کنه چشماش بیشتر تو چشمه
البته من که زیاد میبینمش بهش عادت دارم واسه شما که نمیبینیدش می گم

زینب جان خودم میام اتاقتو میچینم . فردا کله سحر، صبحانه آماده کن اومدم کمک....از کاری که واسه ترجمه کردی ممنون عزیزم

وانیا عکسارو میخوام... کیفیتشون خوبه... خستس ... میفهمی ...خسته... زا غم دوری مااا


معصومه جان بعد با بالیشتکا چه میکنن
حتما می زننش به عروسس
تقریبا مثل همون قند( نبات و این شیرینای تزیین شده )که عروس خانم به دخترای مجرد می دس دیگه یا نه؟؟؟

سلام عزیزم
آره سعید با ریش خوشگلتره ... چون صورتش کشیدست وقتی ریش میزاره چون موهاش تیره ست حجم صورت میگیره واسه همین هارمونی ش بیشتره... ببین چقدر میمیک صورتشو خوب میشناسم البته خب سخته اذیت میشه نگهش داره
بزار آدرسشو میزارم واست
کامنتای پست جدید توضیح داده بخون ... نه میزنن ب داماد
اینم آدرس عکسا عزیزم:
http://s5.picofile.com/file/8156370892/10817922_748202981929547_1737814676_n.jpg
http://s5.picofile.com/file/8156370550/10831882_944227988922913_81386469_n.jpg
http://s5.picofile.com/file/8156371900/927741_371069516399814_509980540_n.jpg

معصومه چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 23:35

سلام
منم دقیقا"مثل داداشی دارم خمیازه می کشم
فردا یه سری می زنم شب بخیر البته اگه این مطلب و صب بخونی صب بخیر

سلام گلم
خوب بخوابی عزیزم

سعید معروف چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 21:25

این نظر لطف شما نسبت به من است و من در حد توانم سعی می کنم که محبت شما طرفداران عزیز را بی پاسخ نگذارم.
موفق و پیروز باشید.

معصومه چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 19:07

وای من چقدر حرف می زنم اگه خسته شدی (Afed efandem)=ببخش سرورم یا عزیزم
من تا فردا عصر حتما" هستم ولی بعدشو نمی دونم
اگه بشه امشب یا تا فرداجواب کامنتاموبده لطفا"

اشکال نداره عزیزم
چرا نیستی معصومه جان؟

zeynab چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 19:06

وای من برم کلی کار دارم.آخر شب میام.فک کنم اونموقع همتون خواب باشین.بای

zeynab چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 18:59

دریااا کی این عکسو از سعید گرفته ه؟واییی سعید در تاریکی محو میشود.یاوقتی سعید خشمگین میشود.نصف صورتش تاریکه نصف دیگه نور قرمز آفتاب افتاده.انگار داره نقشه قتل عکاسو میکشه.با اون نگاش.(نیمه پنهان)
دریایی من68تی ام. 68/12/10 البته همون 69دیگه.عاقا من گفتم مال وانی رو هم که میدونیم.70/2/15؟ 70دیگه وانی؟دریا روز و ماهشم بگو.سپیده؟؟ زود باش تو فقط نگفتی؟!

آره خیلی ترسناکه... من موندم عکاسه سنکوب نکرده !
آره ... سپیده گفته عزیزم من کامنتشو تایید نداده بودم تازه الان تایید دادم

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 18:56

توکه نیستی بزار من به یادت باشم
(اوستون دوشییوروم کندینی چکییور.......ترانهirem)
داشتمش ممنون یاداوری کردی خیلی نازه
Ashk از Petek DincozوَAnneازEmrah

این ترجمه شعره ؟
عزیزم اسمتم یادت رفت بزاری البته من از ای پی کامنتت میشناسمت

معصومه چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 18:50

00 سلام
o
~
میگما این قد که عچق سعید تودل ما رخنه کرده اگه درس رخنه کرده بود من الان با پروفسر سمیعی رقابت می کردم راستی ابتکارو حال می کنی؟

سلام عزیزم
آره والا ...
کدوم ابتکار ؟!

zeynab چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 18:46

دریا جونیی سلام.اسبابامونو آوردیم خونه جدید.ولی هنوز سرو سامون نگرفتیم.مایلی بیا گلم.ممنون از پشتیبانیت.
اوکی تا جایی که بتونم سعی میکنم چند تا جمله ترکی یادتون بدم.البته استاد ما پری خانوم و مهروماه جونی هم هستن.
دوست دارم.سنی سورم(sani suuram) سورم سنی هم میتونی بگی.سنی سویرم (sani seviram)هم میشه.این جور تلفظ مال ترکیه استانبوله

zeynab چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 18:31

راجع به آهنگای ترکی یا ترکیه ایی از پری کمک بگیر وانی.یه وقت اشتباه ترجمه میکنم ضایع میشم.آهنگ ترجمه کردنم خوب نی.البته هنوز وقت نکردم برم گوش کنما.راستی این پری چرا نیست؟خیلی مشکوک میزنه.حتما الان توو مراسمه.حتمنی مهروماهم رفته سپیده جونی خط میخی یا سیخیت خیلی باحال بود.خوشم اومد.خودت نبشتیییی؟

گفتی پری کردی کبابم !
همینو بگووو.... فقط توو کار پیچشه پری

zeynab چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 18:10

وانیا الان کلاسه.بونژوق مادامدرست نوشتم وانی؟ بچه ها این قضیه بالش ولیوان چیه من نمیدونم؟ سپیده جونم کف صابون که نمیشه.دوغ کفیرم من دوست ندارم.همون ماست بهتره.اخه بعدش باید بریم خرابکاریمونو جمع کنیم.باید سعیدو لیس بزنیم راستی میدونید دوغ یا ماست یا پنیر کفیر که میگن ترکیه؟کیفیر یا تلفظش چیفیر ینی: بد.اصطلاح ترکی.وانی میگم حالا مگه تو خشگلی که هی میگی برم سعید منو ببینه؟ما که ندیدیمت؟!یه عکسم که نمیذاری والا اون دختره بیچاره گناهی جز عاشقی نداره.من اگه جای اون بودم پیش سعید بودم،کوالا که خوبه عین میمون درختی،چسب سیریشی،چیزی میچسبیدم به سعید، ازش آویزون میشدموالا حق داره.فک کن؟من؟بچسبم به سعید؟خخخخخ آخ جون.ندید بدید بازی

بنژوق زینب جونم.. وی مادمازل
عزیزم لیس چیه ؟! من دوغ میریزم رو سر کاپی و با افتخار و سربلندی هم فرار میکنم ک کاپی نزنه نصفم کنه
نه بابا ما ی دختر معمولی هستیم فقط نمیدونم چرا هر کی منو میبینه دیگه هیشکی ب چشمش نمیاد
عزیزم بچسب فوقش من میام با کفگیر از سعید جدات میکنم

یگانه چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 17:59

ماشالاه روزبه روزبرپشم های صورت کاپی اضافه میشه عین اخونداشده ههههههه
وانی دقت کردی قیافه های همشون ازوقتی که ازخارج اومدن عوض شده؟میلادبااخم عکس میندازه ولی هنوزم قربونش میرم دیشب ههمینجورگریه میکردم بندنمیومد لامصب.کاپی وبقیه هم هپلی شدن به خودشون نمیرسن

خیلی هم عالی
نه کی گفته عکس جدید سعید ندیدی پس؟! میلاد رو نمیدونم اما سعید حالش جا اومده ... اون موقع ک ایران نبودن خیلی لاغر شده بود مخصوصا موقه ای ک سرما خورده بود

zeynab چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 17:40

دوباره سلام ببخشید رفتم.اخه رفته بودم حموم موهام خیس بود تا اون یه دونه کامنتو نوشتم یخ کردم توو این خونه نیمه نصفه.با این وضع موهام.گفتم برم خشکش کنم بیام.قابل توجه وانی،اگه یادت باشه،سر اون سانت زدن مو،دقیق نمیدونستم موهام چقد بلنده.بعد اون شب حساس شدم رفتم سانت زدم موهامو،وای بگو چقد بود؟! 90سانته موهام.باورتون میشه؟من که دارم باهاش زندگی میکنم باورم نمیشه؟وای خیلی کار سختیه شستنش،خشک کردنش.دیگه خسته شدم.دوس دارم کوتاهش کنم،دلم نمیاد

سلام عزیزم
عه تو دیگه رکورد شکوندی...

سحر چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 17:19

وانیا جون اینو ببین حالت جا بیاد البته شاید دیده باشی

http://instagram.com/p/wbBi2gIAw-/

ایول چ خنده ای مرسی سحر جونم

سحر چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 16:59

وانیا جوون مرســــــــــــــــــی
منم چندتا از فیلمای زینب جوون دیده بودم اونجا که کاپی داره قل میخوره خیلیییییییی باحاله خودشم میخنده
اون عکس دریا جوون هم به نظر من وحشتناکه کاپی خیلی بد نگاه میکنه اونجا

خواهش گلم ...
آره...البته فک کنم ی چیزی میگن با شهرام ک میخندن
وای آره خیلی

سپیده چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 16:23

دریا جونی الان دیدم

یک نگاه در افق غروب پاییز...

سپیده چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 16:19

فروغ جونم یدف مادر نلرزی امشب

امشب از آسمان دیدۀ تو
روی شعرم ستاره می‌بارد
در سکوت سپید کاغذها
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد

آری، آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

از سیاهی چرا هراسیدن
شب پر از قطره‌های الماس است
آنچه از شب به جای می‌ماند
عطر سکرآور گل یاس است
فروغ فرخزاد

سپیده چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 16:14

یه شعر قشنگ

ای کاش دلم اسیر و بیمار نبود

دربند نگاه او گرفتار نبود

من عاشق و او زعشق من بیخبر است

ای کاش دل و دلبرو دلدار نبود....

zeynab چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 15:59

وای خدا چقد کامنت.چقد سئوال از من پرسیده شده.وای چه جوری جواب بدم.ذوق کردم.دستو پامو گم کردم.امیدوارم به همشون بتونم جواب بدم.اگه یکی از سئوالا یادم رفت یاد آوری کنید. سپیده جان من د چوخ ایستیرم سیزی جورم هم سنی هم وانیانه.جیدن دییرم.
(Sepida ian man da chokh istiram sizi joram.ham sani ham vaniyane.jiidan diiram)( سپیده جان منم خیلی دوست دارم شمارو ببینم.هم تورو هم وانیارو.جدن میگم) البته به این دیدار دریا جون و پری جونم اضافه کن.دوست دارم ببینمتون.ببین این سعید چجوری مارو دور هم جمع کرده.خدا خیرش بده گووروم یا همون جووروم یکیین.فقط گووروم نوشتاریشه.جووروم تلفظشه.اخه نوشتن کتابی ترکی با تلفظش زمین تا آسمون فرق داره.

منم دوست دارم سعید ببینم !

سپیده چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 15:23

سلام دریا جان
یعنی خوشم میاد بچه ها قشنگ دارن بنده رو تخلیه اطلاعاتی میکنن خخخخخخخخ شوخیدم
عزیزم من شهریور70
رشتم ادبیات نیست شعر دوست دارم همه روهم به طور کامل حفظ نیستم بیشتر محتواشونو حفظم

سپیده چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 15:14

سلام بالاخره اومدی خخخخخخخ
نه بابا فحش کدومه گفتم خیلی دوست دارم میشد ببینمت
مال استاد داریوشه نمیدونستم مرسی عزیزم که گفتی
آره بیشتر شبیه سیخ شده خخخخخ
نه بابا ما غلط بکنیم جلو شمااسائۀ ادب کنیم بریم جلو بشینیم خخخخخخ
کار خوبی کردی تایید ندادی ولی توضیح میدم برای خودت
این یه نقاشی طنزه مثلا در خواست به زبون غارنشینی
بلا تشبیه مثلا آدم سمت چپی کاپیه با لباس شماره ی 4 و شورت با همه ارقام (برداشت شده از عکس های تمرینیشون)که یه عکس دستشونه که میخوان به عنوان پست بذارن بعد یه نما از صفحه ی اینستاشون وسمت راست توی ذره بین که تعداد فالوهاشون هستش که چند روز پیش یه خانومی به نام جولیا رو فالو کرده بودن بعد دخترا یک عالمه اعتراض کردن بعد اون دختر آنفالو شد
قربونت عزیزم

سلام عزیزم... وااا بلاخره نداشت
آره عزیزم اگه تا حالا نشنیدی حتما دانلودش کن چون فوق العادست این آهنگ...
آره دیگه... نخیر عزیزم وقتی میگم شما جلو بشین ینی جلو بشین منو سعید مخوایم عقب بشینیم حتما من باید همه چیو لو بدم !
من نمیخوام راجع ب جولیا اینجا حرفی زده بشه عزیزم چون کاپیتان مختاره هر کاری ک میخواد انجام بده ما هم باید بهش احترام بذاریم حتی اگه خوشایندمون نباشه !

معصومه چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 15:14

عکس های جدید خواب و از سرم پروند
توعکس آخری عکاس شکار لحظه ها کرده
فکر می کنی سعید این عکسو ببینه چیکار میکنه؟؟
به نظر من از خنده روده بر میشه یا یه دم باریک ور میداره میره سراغ عکاسه دندوناشو دونه دونه می کشه

آره احتمالن

معصومه چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 14:48

سلام وانیا جونی
گوزلوم یعنی خوشگل من
میخوام برم ارومیه؟؟نه باباارومیه کجا بود فعلا ارومیه توکتابامه
خوب شد گفتی ارومیه .عزیز جان باید خدمتتون عرض کنم که پدر بنده متولد ارومیه اس (من خودم بچه خامنه ام یکی از شهر های آ.شرقی)وهمه عموهامودایی های بابام که میشن عموهای مامانم اونجا زندگی میکنند
درمورد عروسی های ارومیه مطالبی هست که من الان یکی شو بهت میگم:
تو ارومیه روز عروسی خانواده عروس خانم برای خانواده آقادوماد یه سری بالش کوچولوه تزئینی(مدل قلب وشوکولاتی...نه بالش های خونتون)درست میکنن و روز عروسی میدن دست
ماددددر شوشو گرامی(دقت کن مامان اسمر)که بین فامیل پخش کنه
(البته اوایل این بالش هارو فقط به خواهر شوهرای عزیز می دادن ولی الان بنابه اعتراضات فراوان به فامیل ها نزدیک نیز داده میشود حالا بماند که سر این بالش هاودستمال های ساتنی ورنگی چه خونوگیسوگیس کشی به پا میشود(یکی میگه به من نرسید اون یکی دوتادوتامیزاره توکیفش
)
الان با این بالشهاودسمالا چی کار میکنن بماند برای بعد
بعدا در مورد عروسی وبعضی چیزای جالب دیگه حرف میزنیم
ویه توضیح هم بد م واسه بچه های ارومیه که منو بابت این
اذحار (باکدوم ض ذ ز و ه ح؟)نظرات و پرروییها ببخشند وفضولی تو رسوماتشون تلقی نکنن قست من آگاهی دادن به وانیا جونه.
وانیاجون سرت ودرد آوردم منتظرم باش مطالب بعدی جالب ترن (باشووا دولانوم=دور سرت بگردم)

سلام عزیزم
آهان من فک کردم سلام میشه پس سلام چی میشه ؟
خخخخخخ پس جریان بالش این بوده ! حالا چرا از این همه چیز بالش؟! خب ادکلن هدیه بدن یا ی چیز دیگه ...
اظهار عزیزم
نه گلم ب اطلاعاتم اضافه شد ... من نمیدونستم ی همچین رسمایی دارن اتفاقا یکی از دوستانی ک میاد اینجا و ارومیه ای واسم تعریف کرد ک مراسم حنابندونه ارومیه ایا خیلی مفصله ک تا صبح ادامه داره بعد صبح داماد میبرن حمام یا استخر ... خب ما تهرانیا این مراسمات نداریم فک کن عروس بنده خدا نصف میشه از خستگی شب تا صبح مراسم حنابندون داره فرداشم ک عروسیه

پاسخ وانیا ب سپیده چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 13:45

سپیده جان من از اون عکسی ک واسم فرستادی چیز زیادی نفهمیدم ... با اینحال ترجیح دادم تایید ندم نظرتو ب همون دلیلی ک خودت گفتی عزیزم
انقدر هم نگو مزاحم و.... حضورتم اینجا نه تنها منو آزار نمیده باعث دلگرمیم هم هست عزیزم

سپیده چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 10:28

سلام باز که نیستی؟!!عیب نداره
اینم در خواست پست گذاشتن از کاپی با خط میخی
متن:کاپی بیا دیگه پست بذار جون وانیا خخخخ
یعنی مدیونی فک کنی خط میخی نیست
http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_16515966151418194353.5632.jpg

شد من ی روز نیام شما مچ منو نگیرید!
نخیر این بیانیه خودمه ب کاپی گفتم یا میای پست میزاری یا اون 4 تا خونه ای ک واسم خریدی رو آتیش میزنم !
عزیزم این خط میخی نیس خطه سیخی

معصومه چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 09:42

سلام
پس کجایی؟ چرانمیای؟ بابا من مهمون یکی دو روزم
شاید دیگه نتونم بیام

سلام عزیزم
فرصت نشد گلم... عه معصومه جون کجا ؟! میخای بری ارومیه ما رو هم ببر

zeynab چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 02:14

وای چقد خوشحالم وقت کردم بیام اینجا.بین شما دوستان گل تمام دستمو زخمی کردم.فک نکنم این خونه تا یه ماه هم مرتب بشه.کسایی که اسباب کشی داشتن میدونن من چی میگم.خدایا دعا میکنم کسی اسباب کشی نداشته باشه.آمییین.البته تقریبا محاله.ولی ایشالا همه از مستاجری در بیان، یه بارکی برن سر خونه خودشون باز آمیییین وانیا جوننییی کاپی به خودش رسیده بود خشجل کرده بود چشش زدیم دستش اووف شد البته نه خیلی.داره چسب میزنه اووف تر نشهببین:
http://instagram.com/p/wZmvEJoAwm/
http://instagram.com/p/wZq9PYoA0l/
وای من که مردم از خنده ببین چه جوری ولو شده کاپی.قل میخوره.این ماشاژرشم انگار که کاپی توپیی ،چیزیه،هی اینور اونورش میکنه
http://instagram.com/p/wZNNRAoA4x/
http://instagram.com/p/wZiAJQoA8T/
http://instagram.com/p/wZdDXfoA3r/
بیا.کاپی شد پارتنرت.تفاهم دارینا؟!وانی تو هم دست به کار شو دیگه.ما منتظریم.این نرمش نیست.قر کمره واسه اینکه پیش وانیا کم نیاره.خخخخخخخخ
http://instagram.com/p/wZRwZwIA06/
خانومای گل،اینجوری نمیشه.دست به کار شین.من که دارم میرم ارومیه
http://instagram.com/p/wZLdmDIA-R/

ما هم خوشحالیم اومدی عزیزم
ایشالا ب سلامتی...
الهیییی بگردم چراااا؟! من میگم زودتر بریم دوغ بریزم سرش واسه همینه دیگه ک چش نخوره !
چ فیلمای باحالی مرسی زینب جونم
آره دیگه تمرین میکنه خوب برقصه من اونجا نبودم وگرنه واسش میخوندم ی دست ب سر یکی ب کمر حالا قر قر قرکمر ... قر قر قر کمرر........ک خوب تمرین کنه!
عزیزم اینا با بچه های بالا هماهنگ شدن ک راحت میتونن برن!

mehromah چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 00:54 http://justvolleyball4-6.blogfa.com/

وانی سلام ...من فردا اگه خدا خواست و کاپی اراده کرد اپ میکنم خخخخخخخ
..باورکن من همچین میدونمو راسته راسته..کاپی داداش نداره دوتا بچن یکی خواهرش که ازش بزرگتره و ازدواجیده یکیم خودش..تازه دوسته خواهرم نبود که

سلام عزیزم... ایشالا
عه رااااااس میگی؟

درِیــآ سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 21:58

این عکسه رو من تاثیر شگرفی گذاشته نگوووووو
اصلا یه وضعی

بچه دوست دارم هر نظرشو به طور جدی درباره این عکس و کاپی بگه، هر چی که اول برداشت می کنه.
وانیا جونم امیدوارم خوشت بیاد

http://upload7.ir/imgs/2014-12/82483511314153489748.png

وای دلم ریخت... دریاااااااااا این چ عکسیه آخه قبض روح شدم ... من نمیدونم چرا سعید اینجوری نگاه میکنه ؟! اصن ب کی اینجوری انقدر خشن نگاه میکنه ؟!
عزیزم من ک فقط ترسیدم نظری ندارم

درِیــآ سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 21:51

سلاام وانیایی
سلام زینب جان ،سپیده جان
خوب حالا که شما هم هم سنای خودمین خیالم راحت شد، گفتم شاید من با این سنم تا حالا عاشق نشدم بلوغ دیر رس داشتم
من 69 هستم
شماها؟؟؟؟؟هرکی دوست داشت بگه

سپیده تو که اینقدر زبونت خوبه ، بفرستمت کشورای خارجی، زبون یاد بگیری، بیای مقاله ها منو ترجمه کنی


بچه ها یه پیشنهاد
اونایی که ترکی بلد
هر روز که پست میزارن
یه کلمه یا بیشتر ترکی با معنیش بزارم
کم کم منم یاد بگیرم
از جمله معروف دوست دارم شروع می کنیم
کلمه به کلمه معنی بزاری که یاد بگیریم
فردا کاپی رو دیدم یه چیز داشته باشم بهش بگم( تا وانیا روش اون طرفه)

وانیا منظورم عکس جدید کاپی بود، که گفتی واسه وب قفل گذاشتی.
زینب راستس اسباب کشیتون تموم شد، مستقر شدین؟ یا هنوز مونده؟
اگر کمک خواستی بگو خواهر بیام کمکت



سپیده رشتت ادبیاته؟
این شعرارو همه حفظی( حسودیم شد)
یا چون دوست داری یادشون گرفتی؟؟؟

فعلا تا اینارو جواب بدین برم سوال طرح کنم

سلام عزیزم
باز چش منو دور دیدین ... نقشه کشیدین
عزیزم مجبور شدم رو صفحه قفل بزارم آدرس عکس رو توی کامنتای پایین تر واسه سحر گذاشتم برو ببین سیو کن

معصومه سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 20:48

سلام وانیا جونی
داشتم ترانه گوش می کردم (ترکیه)گفتم یه چن تاشم به تو معرفی کنمراستی خواننده(تنها صاحب قلبم درست بودا نیس یه ذره صداش شبیهgulshen بود من قاطی کرده بودم)
1. gulshen ترانه kardanadam
2.Ferhat Gochar ترانه Git
3.irem derici ترانه sevgi olsun tashtan olsun
امیدوارم خوشت بیاد در مورد ترجمه هاشم در حدی بلدم که خودم بفهمم حتی بعضی کلمه هاشم نمی فهمم شرمنده

مرسی گلم
دومی با اینکه تقریبا غمگین بود قشنگ بود
ازIrem Derici هم Zorun Ne Sevgilim دوست دارم با اینکه معنی شو نمیفهمم
باید ازپری یا زینب بخوایم لیریکشو دربیارن ترجمه کنن

سپیده سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 17:17

دو زیست؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
عزیزم آفتاب پرست خزنده ست شاخه و راسته وفرمانروشم خواستی بگو برات بنویسم
پلانکتون هم از سر زیاده پوزخند:

عزیزم اصن شما رئیس... اصن شما بشین صندلی جلو

سپیده سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 16:45

الان دیدم نمیدونم تو دیدی یا نه
http://instagram.com/p/wYVBvrqXIZ/
تبریک میگم به ایشون وتمام ایرانیان عزیز

تبریک

سپیده سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 16:31

موفق باشی عزیزم اینم یه شعر قشنگ برگشتی بخون

قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد

عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست

حیف نمیدونم شاعرش کیه

زینب وانیا راس میگه ماست به خصوص از نوع خامه ای ویسکوزیته زیادی داره تا ازون بالا برسه به سر کاپی قبلش فرار کرده وگرنه عسل بهترین وسیله واسه آزاره البته از لحاظ قیمتی به صرفه نیست
عاقا من میگم آب کفی بریزیم روسرشون باحالتره

مرسی گلم
عزیزم این آهنگ شکنجه گر داریوش هست ک شاعرش روزبه بمانی هست ... هر دو عزیز از نامبر وانای روزگار ما هستن ... مرسی از این انتخاب قشنگت

عزیزم یهو بگو دوغ گازدار گفیر بریزیم کف صابون چیه !

zeynab سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 16:23

توو اینستا.همه به سعید تبریک میگن به خاطر. اینکه بهترین بازیکن مرد جهان انتخاب شده؟! راسته وانی؟ من این روزا دیگه هیچی باورم نمیشه همه چی توو این اینستا میگن از اینکه سعید بعد محرمو صفر با جی افش که اسمش سارا ازدواج میکنه.یکی دیگه میگه سعید گفته بعد محرمو صفر ریشمو میزنم و.......وای چقد بیکار توو این اینستا سعید هست.من که ناراحت نمیشم سعید اگه بخواد از اینستا بره.حق داره.تازه خیالمم جمعتر میشه از دست این دختراااااا والا
میگم وانی توو به خودت نیگا نکن که خوشگلی میگی باید بری سعید ببیندت اون دختره که به قول تو عین کوالا چسبیده به سعید هم دل داره دیگه
عشق که خوشگلی زشتی حالیش نیست.اونم عاشقه

راستش من نمیدونم این نظرسنجی معتبر بوده یا نه واسه همین توو وبم چیزی نگفتم ازش با اینحال تبرییییییییییک
اینستا رو ک ی مشت بیکار ورداشته یا دخالت توو زندگی سعید بکنن یا شایعه پراکنی!
عزیزم من در جواب حرفت جز معذرت خواهی هیچی ندارم بگم! شرمنده اصن ب این قضیه فک نکرده بودم! معذرت

معصومه(M.A) سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 16:18

سلام(گوزلوم)
میخوای با این ترانه ها ماروبترکونی باعکس داداشی ام که دیگه چه شود
پس خواب سعید ودیدی
امشب میخوای چه خوابی رو برات آرزوکنم؟بگگگگو خجالت نکش
عروسی چطوره؟ به شرطی که من ساقدوش توباشمپس زودی برو تاشب 20یا30تا(البته چون خوابه تعدادشو کم گفتم)بالش کوچولو ولیوان تزئن شده آماده کن.دلیل شو بعدا بهت می گم البته اگه تااون موقع کسی بهت نگفته باشه شایدم خودت میدونی

گوزلوم میشه سلام؟
آره دقیقا قصدم همین بود
آره ... ی موقه هایی خوابشو میبینم بیشتر هم میبینم داره دنبالم میکنه منو بزنه
نه عروسی توو خواب تعبیرش میشه عزا! باچه تو ساقدوش من باش
عزیزم کل بالشتای خونه ما ب 10 تا نمیرسه ... 20 -30 تا؟!
نه نمیدونم قضیه چیه ؟

سپیده سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 16:11

زینب چوخ ایستیردیم سیزی گؤرم
درست نوشتم؟
برا وانیا یدف ترجمه نکنی ها بذار تو خماریش بمونه

چی گفتی سپیده ؟ فحش دادی؟ رااااااستشو بگو فحش دادی؟!
زینب جونم ترجمه کن این سپیده خیلی بچه گستاخانه ای شده

سپیده سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 16:01

نه بابا دبیرستانی کدومه دریا جونی منم همون تو سنای وانیایام
نه بابا وانیا هم مث کاپی لج بازه هرچی التماس کنی بیشتر بی محلی میکنه از بس تفاهم دارم باهم ملت

لج باز کدومه عاقا ... وقت نشده بزارم
الان اگه بدونی چ وضیتی دارم ی لنگه شلوارمو پوشیدم ی لنگه شو اگه خدا قبول کنه برم توو کوچه بپوشم کلاسم دیر شده سپید ....
اون یکی کامنتتم تایید نمیدم تا یاد بگیری ترجمه کنی
شوخی کردم شب میادم تایید میدم

سپیده سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 15:54

سلام دریا خانومی حال شما؟
قربونت عزیزم وظیفس شعر روح آدمو تازه میکنه

نه من فقط با کاپی روحم تازه میشه

سپیده سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 15:48

سلام به همگی
زینب جون مامانم شیرازیه بابام لره یه کم کردی بلده همین ساکن تهران هستیم سوال بعدی؟ بابا من یه بار قبلا گفته بودم به وانیا که من وقتی میرم تو یه محیط خیلی سریع میتونم زبونشونو بهتر بگم لهجشونو یادم بگیرم که مامانم به خاطر این قضیه لقب آفتاب پرستو به من هدیه کرد اما از اونجایی که وانیا جون کلا8ثانیه بیشتر حافظه نداره مث اینکه یادش رفته
من سنی چوخ ایستیرم زینب جان

سلام
عزیزم غصه نخور ک دو زیستی منم با این 8 ثانیه حافظه توو رده پلانکتونا قرار میگیرم

سحر سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 15:40

وانیا جوون خوشحال شدی عکس کاپی رو دیدی؟
چقدر کاپی تو این عکسش اقاتر شده
وانیا جون منم عکسو نمیتونم سیو کنم چرا ؟

اره عزیزم... ماه شده
عزیزم هیشکی نمیتونه عکسا رو سیو کنه چون قفل گذاشتم روی صفحه ... والا هفته پیش یکی اومده از متن وبمم کپی کرده گذاشته توو وبش ینی متن وبمم کش میرن ! مجبور شدم قفل بزارم لاقل واسه متن بشینن زحمت بکشن 4 خط تایپ کنن والا!
گریه نکن گلم ادرس عکسو واست میزارم
http://s5.picofile.com/file/8156147442/10853108_383064228533644_2024441982_n.jpg

zeynab سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 14:22

وانیا اگه بری منم باهات میام.تو دوغ بریز من ماست اصن یعنی چی هی به خودش میرسه؟؟

باشه عزیزم فقط با ماست خامه ای نیا ... چون سفته قشنگ نمیاد پایین از ظرف اصن با همون دوغ بیا ...خودم ی دوغ خانواده واست میگیرم
همینو بگوووو... اصن چ معنی داره کاپیتان تیم ملی انقدر ب خودش ور بره والاااا ... هی هیچی نمیخام بگم

zeynab سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 14:06

سلام وانی سلام.دریا جونی.خوبی؟نیستی؟کجایی؟دریا چند سالته مگه؟من که از وانی بزرگترم.تورو نمیدونم؟ وانیا دیدی مدل موهای جدید سعیدو؟خوشت اومد؟آره برا مراسم آماده شده.میخواد کشتار دست جمعی راه بندازه.حتما خانوما هم هستن حتمل بعد مراسم پست میذاره.وای میخوای مزدوج شییییی؟!

سلام عزیزم
آره... سعید همینجوری دختر کُش هست دیگه نیاز نیس از این کارا بکنه
زینب منو حساس نکنا ... ی کاری نکن همین امروز پا شم برم ارومیه فقط واسه اینکه قبل از افتتاحیه برم بالای درب ورودی وایستم کاپی ک اومد رد شه دوغ بریزم رو سرش موهاش خراب شه فک کن دوغ !
نه بابا من تا سعید زن ندم ازدواج نمیکنم

درِیــآ سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 13:50

چه خوشمل شده
موهاشو کمی مرتب کرده
چه احساسی داره وانیا
فکر کنم واسه مراسم علیزاده خودشو مرتب کرده
چهار شنبس
فکر کنم کلی عکس ازش بیاد
اون وقت هر شب یه عکس جدید میبینی
وانیا نمیشه عکسارو سیو کنیم؟؟؟

خوشمل بود عجقم
ک چی خودشو مرتب کرده ! خانوم ک نیست توو مراسم آقای علیزاده ؟!
آره ...
کدوم عکسا عزیزم؟

پاسخ وانیا ب زینب سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 13:44

زینب جان نمیگم سعید عصبانی نمیشه اتفاقا میشه بدجور هم میشه ولی بنظرم این مدل تماسای تلفنی بعیده البته شایدم من اینجوری فک میکنم...
دیدن رو هم از لحاظ راحتتر صحبت کردن نگفتم عزیزم از این لحاظ گفتم ک سعید هم ببینه کی داره واسش اینکارار رو میکنه ... اتفاقا عزیزم برعکس اون چیزی ک میگی خیلیا هستن کمکم کنن من کاری از دستم برنمیاد چون سعید تهران نیست موقه هایی هم ک میاد من نمیدونم کجا و کدوم هتل میره ! ی دوستی چند روز پیش باهاش حرف میزدم گفت توو هتل آزادی آشنا دارم ک اگه سعید اومد کمکمون کنه بتونیم باهاش ی دیداری داشته باشیم ک من در جوابش گفتم مهم اینه ک نمیدونم کدوم هتل میره ! تو اگه خبر موثقی ازش داری من در جریان بزار عزیزم... ممنون از مهربونی و نظر لطفت
راستی زینب جان اسمتو فقط ب فارسی توو پیغامها بنویس ک من با اون یکی زینب اشتباه نگیرمت ... مرسی عزیزم

درِیــآ سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 12:15

سلااام وانیا جان
سلاااام بچه ها
سلام سپیده جونم
خوبی عزیزم
مگر اینکه تو از من سراغ بگیری
منظورم این بود که ما تو این شلوغی زندگی به لطافت روحمون توجه نمی کنیم !!!!اما تو با این کارت( شعر گذاشتن) باعث شدی که به کم توجهی به این موضوع پی ببریم. لذت بردم.



از در درآمدی و من از خود به درشدم

گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم

گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست

صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم

چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب

مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم

دستم نداد قوت رفتن به پیش یار

چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم

تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم

از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت

کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم

بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان

مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم

او را خود التفات نبودش به صید من

من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد

اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم


یاد این شعر سعدی افتادم، ما در دبیرستان حفظش می کردیم. یادش بخیر. فکر کنم من و وانیا از همه بزرگتریم ، همه دبیرستانی باشن...
وانیاااااا!!!!

دل مارو بردی پست نمیزاری؟؟!!!
سپیده ما هم باید از این به بعد مثل دخترای پیج سعید پست بزاریم واسه وانیاا
وانیا پست بزار
عشقم پست بزار

سلام عزیزم
بیا دریا رو هم آوردین توو دور ک شعر بذاره
نه عزیزم میذارم

nafas سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 00:57

salam joonam. avvalesh ke webet baz shod ahango shenidam hang kardam. goftam bebin capi chikar karde ke vania in ahango vasash gozashte?
bad tozihatet ro khundam be kheir gozasht.
mesle ye shukhie ba namak bud.

سلام عزیزم
خسته شدم نفس... میخواستم بزنم زیر همه چی ... این وب رو هم ببندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد