پ ن : الان ک این متن نوشتم 2:10 نیمه شبه ... دیشب حالم خوب نبود الانم همچین تعریفی نداره ! اما اومدم ک بدونید حتی اگه حالمم اکی نباشه اینجا و کاپی و شماها رو فراموش نمیکنم !راجع ب برنامه دیشب کاپی فقط میتونم بگم عالی بود راستی نظرات باز گذاشتم دیگه خودتون مدیریت کنید ... ی مقدار وضعیت جسمیم اکی شه میام!
بعدا نوشت : آهنگ وبمو دوست دارم با اینکه با آپم هارمونی نداره البته من لیریک ترکی رو ب انگلیسی توو گوگل برگردوندم و ی چیزایی از معنی ش فهمیدم ... دوستان مترجم ترجمه ترکی ب فارسی درست درمونشو بزارن واسم لطفا... ممنون از یگانه عزیز واسه معرفی این آهنگ
خیلی بعدا نوشت :از همگی عذر میخوام اما حوصله جواب دادن ب کامنتا رو ندارم... از اول این هفته دوتا مثلا خانوم خواستن ب من کمک کنن سعید رو ببینم اما دیشب منو کشوندن هتل المپیک بعد هم تلفنشون رو جواب ندادن ! اسمشو جز مردم آزاری چی میتونم بزارم وقتی دیدن حالم خوب نیست باز حاضر شدن دلمو بشکنن ! خدا رو شکر قلبم هنوز سیاه نشده ک نفرین کنم اما بی شک هیچوقت کاروشونو فراموش نمیکنم!
حالم خوب نیست نمیزارن رفتن و موفقیت کاپی رو با شادی برگزار کنم ...
معنی آهنگ قبلی رو نفس عزیز تا حدودی بهم گفت دیدم زیادی مناسب نیست ! واسه همین عوضش کردم...
دوستای عزیزم بازم عذر میخوام که ب کامنتا پاسخ نمیدم ... همتون میدونید قبل از قضیه رفتن کاپی هم من خسته شده بودم این مدت هم ی اتفاقاتی افتاده ک خسته ترم کرده . نیاز ب زمان دارم تا انگیزه هامو بدست بیارم ! نگران نباشید ...من میدونم چرا توی این شهر گل و گشاد با وجود همه دوستان و آشنایان باز نتونستم سعید پیدا کنم و ببینم میدونم دارم تاوان چی رو پس میدم ....فک نمیکردم شاید روزی برسه ک خودم هم کسی رو بخوام ! از مهربونی همتون ممنونم ولی من باید این راهو تنهایی برم !
ببخشید وانیا توی کجا گفته پ....ده؟ من نفهمیدم کجا گفته
خوب دوستان می دونم جدایی سخته ولی باید یه مدت خدا حافظی کنم
به وانی سلاممرو برسونید
بای تا های بببببببببببببببببببببببببببووووووووووووووووووسسسسسسسس
وایییی اینجا چه خبره ؟
تو رو خدا اینجوری حرف نزنید یک درصد احتمال بدید کاپی بیاد بخونه آبرومون میره به خداااا
وانیا جوون باز کجا رفتی ؟
پرنیا جون سعید چهارشنبه میره روسیه
هر کامنت رو چند بار باید بفرستم. تایکی از اونا بیاد.
نفس جون فرصت خوبی شد تا به حرفات فکر کنم. آره میتونه این شائبه ایجاد بشه. البته یه نگرانی دیگه هم دارم اون هم اینه نتونم حرف هامو درست مدیریت کنم. و بتونم منطقی و مستدل جواب بدم. از طرفی تاکید میکنم حرف های من اصلا قرار نبود راجع به والیبالیست ها باشه. ابدا. نظراتم راجع به این نوع عشق و تاثیری که میتونه روی زندگی آدم بذاره.یه ادم اهل رسانه تا سن 26 سالگی نمی تونه تجربه عاشقی داشته باشه؟
در ضمن من چند روزه دارم این کامنت ها رو می خونم جواسم هست با چه دخترای باهوشی طرف هستم.
خدا کنه این کامنت راحت بیاد:)
این لاراخانومم که نیومدمننن رفتم درس بخونم بروبچ وانیاجونی دلمم برات خیلی تنگیده زودی بیاخانومی
بای
فکر میکنم برای اینکه سوء تفاهم نشه بهتره لارا خانم وقتی وانیا اومدن این بحث وادامه بدن البته این یه نظر شخصی بود
بچه ها سعیداخراین هفته میره کی دقیق میدونه وای خدااااااایادارم چل میشم
سپیده جون لارا خانم .......لارا خانم سپیده جون
البته لارا خانم خودشون سپیده رو بهتر میشناسن
سلام عرض میکنم لارا خانم. رسانه و عشق دو مقوله جداست. ببخشید ولی ادعای شما در مورد آشنایی با والیبالیست ها در من بدبینی نسبت به شما ایجاد کرده . احساس میکنم میخواهید سو استفاده کنید از احساساتت این خانمها.
خوب لارا جون توضیح بدین ما هم به اطلا عاتمون اضافه میشه و
بهتر پسرارو میشنا سیم
وای لارا خانم خوابمون گرفت بگین دیگه.مارو تشنه لب چشمه نگه میدارین. بگین دیگه
چشم معصومه جان به توصیه ات گوش میکنم عزیزم
یگانه جان من منظورم شما نبودی گلم من کلی گفتم
خوابیدین؟؟ رفتین آیا؟؟ خخخخخخخ
ممنونم دوستان
من جناب معروف رو فقط چند بار دیدم در حد سلام و علیک و گفتگوی کوتاه. زیاد با خصوصیات اخلاقیش آشنا نیستم. از نظر من با همون برداشت سطحی و آنی پسر جنتلمن و یه جورایی آقاست. بیشتر نمی شناسم ولی نظرم رو به طور عام راجع به پسرا توی سن ایشون میتونم بگم.....
و اااااااا نمی دونم چرا نتم تموم نمی شه خخخخخخ
چی رو باکی بودم پرنیا جون؟؟
لارا خانم وب وانیا بدون ارور معنی نداره
مشخصه که کاملا" حرفه ای هستید و همه چی رو در مورد این وب خیلی خوب مورد بررسی قراردادین
وانی خیلی دختر خوب و متشخصیه گمون نکنم ناراحت شن.چون گفت ادارش با خودتون.اتفاقا گمونم دوست داشته باشه در مورد سعید بگین.
معصومه جون الان باکی بودی عزیزم؟؟؟؟
معصومه جان راست میگی یادم نبود وانیا خانوم از چت بدش میاد. از طرفی هم وبلاگ اونه بایستی به قوانینش احترام گذاشت. وبلاگ هم یک رسانه است قوانین خاص خودشو داره. نمی دونم ادامه بدم یا بذارم وانیا خانوم بیاد اجازه بگیرم!
این سومین باره این متن رو می فرستم سرور خطا میده
ای ول خوب دیگه چی ؟؟
خوب گفتید در مورد عشق واحساسو......لطفا" صحبت کنید
لاراجان باورت میشع من ازهرچی. عشق تاقبل سعیدبدم میومداصلاواسه همه کسایی که وقت خودشونوصرف پسراوکارای بیهودن میکردن متاسف دم وسعیداولین کسی هست که من دوسش دارم خیلی ریادتاقبل ازاینامن وقتموبرای هیچ کاری به جزدرسام نمیراشتم من اصلابه هیچ پسری توجه نمیکردم ایناروگفتم که بدونی چقدسعیدبرام ارزش داره
لارا خانم خوش اومدی.راستی امیدوارم سپیده جون فکر نکنند که من توهینی کردم به خدا اصن منظورم سپیده جون نبود.گارمین این طور برداشت شد ببخشید.لارا خانم بفرمایید ما سرپا گوشیم و وانیاجون جان فردا پس فردا میان.و مطالب رو میخونن.
تحصیلات و فضای کاری من رسانه است.به خاطر همین با مشاهیر زیادی اعم از هنری و ورزشی افتخار آشنایی داشتم. البته حوزه تخصصی من هنره . ولی آشنایی با ورزشکارها هم دارم از جمله همین والیبالیست ها اون هم به خاطر تلاقی گاه به گاه هنر و ورزش..............
لارا جون خوب در مورد تجربتون صحبت کنید
الان اینجا میشه چت روم و وانیا میاد پوست سرمونوممی کنه
یگانه جان ممنونم. راجع به علاقه شما به آقای عبادی پور می دونم. کامنت های زیادی رو خوندم.
البته من عاشق هیچکدومشون نیستم دیگه سن و سالی از من گذشته و عاشقی واسم زمینی تر شده است.
این عشق های سخت و دوری از معشوق جون آدم رو به لب می رسونه که واسه من دیگه دیره.....
پرنیا جون من همی سالایدبیرستان یبار کتابا رو می خوندم اونم نصفش وا صب می موند نمی دونم چرا استرسم نداشتم
همه دانش آموزای تجربی عشق زیستن
من عشقه زیستم
من خوابم نمیاد خوابم نمیادلای لای لای اوه همه خوابیدن من رفتم خدافظ
لارا جون خوش اومدی گلم وب خودته بفرما تو
بابایگانه توواقعاایول داری من اگه فرداامتحان داشتم که تاحالا1000باررفته بودم تودستشویی اصلاشبای امتحان خوابم نمیبره ار استرس خیلی ریلکسی
من عاشق زبان بودم وهستم ولی الان هیچی یادم نی
امیدوارم فردا موفق بشی یگانه جون
لاراخانوم خوش اومدی البته من باایناجدام من عشقم عبادی پوره بنده هم درک بچه هام
دوستان تا دقایقی دیگر نت من تمام می شود اگه یهویی نیست شدم تعجب نکنید
به به آذری زبانان گل خواهشا ترجمه بکنیدمن آذری حالیم نیس
نفس جون اولی مال سریال مسافری از هند بود و دومی مال مدار صفر درجه؟؟
سلام خانم ها
من چند روزه واسه یک کار تحقیقی دارم وبلاگ های متعددی رو می خونم. اینجا رو پیدا کردم و چند پست با کامنتاش رو خوندم. مطمئن هستم از همه شما چند سالی بزرگترم. دوستان اگه موافق باشید میخواهم تجربیات خودم رو راجع به احساس عشق و علاقه ای که به جناب معروف دارید براتون بگم.
البته با موافقت شما و اجازه وانیا خانوم و رعایت ادب و احترام و توجه به خط قرمز های اخلاقی و عرفی......
پرنیا جون منم تجربی هستم خوشبختم ومثل تو دل باخته
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیز ر آنسوی یقین شاید کمی هم کیش تر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود
من عاشق چشمت شدم...
شاعر: دکتر افشین یداللهی
یگانه جان سیستم وب ایراد داره وانیا سال آینده اردیبهشت 24 ساله میشه
معصومه بابا؟گتین یاتین؟یاتماتزدی
دوستهای عزیزم بحث قبلی را کلن فراموش کنید.
به نام خدامن پرنیاهستم ازخاک پاتک اصفهان بچه باحال وخرخون رشته. تجربی که سعیدکاملاهوش وحواسوازسرش پروندهههههه
آره عزیزم من میدونم که توعلمی این مسئله رو بیان کردی وکاملا" سر بسته منظورم این بود که بخاطر چند تا آدم بی فرهنگ خودتو ناراحت نکن
من نی نیم بامن بااحترام برخوردنماییدباتشکر.معصومه وانیاکی رفت 24؟
از کفر من تا دین تو ، راهی به جز تردید نیست !
دلخوش به فانوسم مکن ، اینجا مگر خورشید نیست ؟...
با حس ویرانی بیا ... تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر است ، تکرار طوطی وار من
بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود
حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود
با عشق آنسوی خطر ، جایی برای ترس نیست
در انتهای موعظه ... دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود
چیزی شبیه معجزه ... با عشق ممکن می شود
شاعر : افشین یداللهی
معصومه جان بحث بچگی نیست من اگه راجع به اون مورد حرف زدم فقط قصدم دادن اطلاعات عمومی بود واینکه خواستم به زینب بگم که اگه به نظرش قضیه غیرطبیعی به پزشک مراجعه کنه(فقط قصد علمی داشتم همین وکمک به دوستم در حد اطلاعاتم)اما بعضیا به این مسئله یه جور دیگه نگاه میکنن نگاهی که من اصن دوس ندارم و مدنظرم نیست البته من هم مقصرم نباید اینجا این صحبتا رو میکردم و از این بابت عذرخواهی میکنم چون اینجا یه وب پزشکی یا درمانی نیست