My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One
My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One

Hate the distance

دیشب اینجا کلی با دوستان گفتیم و خندیدیم و از رفتن و دیدار با کاپیتان صحبت کردیم خیالبافی و حتی شوخی کردیم...ولی این شوخیا در لحظه واسم خنده داره بعدش غمگینم میکنه چون بهم تلنگر میزنه ک چقدر از کسی ک دوستش دارم دورم... ی زمانی فک میکردم برای رسیدن ب کسی یا چیزی کافیه فقط اراده کنم اما حالا میفهمم فقط این نیست! احساس نامیدی میکنم وقتی میبینم حتی یک قدم هم نمیتونم خودمو بهش نزدیک کنم..... درست موقعی ک باید محکم گام بردارم احساس سُستی میکنم! اما خوبه ک حداقل در مورد اونچه ک در قلبم هست مطمئنم !



پ.ن : تــــو رو دیدن ... زیر بارون با تو خندیدن ... مثل ی خوابه واسه من کاش بازم خوابتو ببینم !  تـــو راحت از عشقم گذشتی و بازم من آرزوم اینه برگردی پیشم... همیشه توو ذهنم می مونی اما من توو خاطرات تــــو کم کم  گُم میشم!


بعدا نوشت : تصمیم گرفته بودم دیگه آدرس پیجایی ک خیلی شیک و مجلسی از وبم دزدی میکنن رو اینجا نذارم ( مثلن حفظ آبرو کنم ) ! اما چون این بیچاره خیلی نبوغ ب خرج داده بود و کاملا حرفه ای عکس رو تغییر داده بود حیفم اومد آدرسشو نزارم اینجا !!ببینید سعید با دل ملت چیکار کرده ک بخاطرش چ کارایی ک نمیکنن !433019_sardonic.gif


آدرس نمونه مچگیری شده 1:))

آدرس ورژن اصلی 


آدرس نمونه مچگیری شده2

آدرس ورژن اصلی


آدرس نمونه مچگیری شده 3

آدرس ورژن اصلی


آدرس نمونه مچگیری شده 4

آدرس ورژن اصلی 


ینی دیگه این اِندشه =>آدرس نمونه مچگیری شده 5

آدرس ورژن اصلی



بعدا نوشت : شاید ی مدت نیام وب ...مواظب خودتون باشید خیلی زود برمیگردم  

نظرات 82 + ارسال نظر
خانم معروف جمعه 30 آبان 1393 ساعت 13:05 http://howbad.blogfa.com/

سلومممممممممممممممم
وانیا جونم
خوبی
چ خبرا
عاشق بالا برتم

سلام عزیزم
مرسی گلم
قابلتو نداره

یگانه والیبال جمعه 30 آبان 1393 ساعت 11:34

مزاحمم مزاحم مزاحم همیشه :خنده:

چرا ؟!

یگانه والیبال جمعه 30 آبان 1393 ساعت 11:21

وانیامیخام توپست جدیدت برات کامنت بزارم مینویسه کدتصویری اشتباس چرااخه

پس این کامنت چجوری اومد عزیزم؟!

zeynab جمعه 30 آبان 1393 ساعت 02:40

بله عزیزم.ممنون از همصحبتیت.

خواهش گلم

zeynab جمعه 30 آبان 1393 ساعت 02:11

با اینکه بعید میدونم ولی امیدوارم.وانیا این فر دادنه رو یه کم به منم یاد بده نیازم میشه بعضی وقتا دیگه کم مونده خودم فر بخورم

باشه عزیزم ... فعلا ب عنوان مقدمه خودتو درگیر درس و دانشگاه کن اونوقت میبینی خیلیا بصورت خودجوش بایکوت میشن تا ب مراحل بعدی برسی... البته باید حواست جمع باشه ی کاری نکنی بعدا خدایی نکرده پشیمون شی ... در درجه اول هم همه چیز رو بخدا بسپار وقتی ب خدا بسپاری دیگه خیالت راحته هر چیزی وارد اون پروسه بشه نمیتونه مسیرتو تغییر نمیده ... متوجهی عزیزم

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 02:06

آره عزیزم ما کلن بالا بالاها سیر میکنیم

بعله...

سحر جمعه 30 آبان 1393 ساعت 02:06

خواهش میکنم وانیا جون
واقعا کار زشتی کرده
اینم دیدی عزیزم
http://instagram.com/p/t7rk08pXVE/

بازم ممنون گلم
اره عزیزم
کلن پیجشو با عکسای من ساخته فک کنم

پاسخ وانیا ب zeynab جمعه 30 آبان 1393 ساعت 02:02

عزیزم میشه ...اگه عشقت جنبه جسمانی نداشته باشه میشه بواقع هم همینطوره بالاترین درجه عشق زمانیه ک از نیازهای خودت میگذری !
راجع ب کامنت دومت عزیزم باهات موافقم منم در نهایت یکی دوسال بتونم اطرافیانمو فر بدم ... زندگی واقعی بیرحم تر از این حرفاست!

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 02:00

عاقا من انصراف میدم من همون نقاش دربار میشم البته قول میدم تا اون موقع کلاس نقاشی برم که خوب نقاشی کنم خخخخخ

آفرین خوشم میاد درک و فهمت بالاست !

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 01:57

یعنی دزدی از این آشکارتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

والا چی بگم !

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 01:54

عاقا من یه ایده خوب به ذهنم زد دیشب یادم رفت بگم
میگم یه قصر درست کنیم تو ارومیه با یه حرمسرای بزرگ کاپی میشه شاه بعد هممون دورش جمع میشیم خخخخخ
البته فک کنم آمار زنهای کاپی از تعداد زنهای ناصرالدین شاه هم بیشتر شه خخخخخخخخخخخخخ
فک کن هی گیسو گیس کشون که کی سوگلی باشه

من نمیدونم من باید سوگلی بشم
من طی ی عملیات انتحاری همتونو چیز خور میکنم یکی یکی از دستتون خلاص میشم خودمو سعید بمونیم خیلی هم عالی

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 01:44

قربونت برم این چه حرفیه از قصد گفتم بخندی من واقعا عاشق لهجشونم یه چیز خنده دار اینکه مامانم شیرازی بلد نیس حرف بزنه چون از 10سالگی تهران زندگی کرده ولی من چون عاشق لهجشونم با اونا شیرازی حرف میزنم کلا یه اخلاقی که دارم اینه که یه دو روز میرم یه جایی لهجم بر میگرده یعنی به قول مامانم سپیده اینه آفتاب پرست میومنه تو هر شهری رنگ اونا میگیره.....
یعنی تو با خواهرت رستگاری منم با این طرز فکر مامانم

مرسی عزیزم... واقعن خنده دار بود
آره والا...

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 01:27

عاقا راستی من زنگ زدم 2از فامیلامون اند خندس
-فامیل اول:سپیدو مگه والیبالم لیگ برترو دارن؟؟؟!!!!
-من:سی ایییییییییی معلومن که دارن
فامیل دوم:والو راسیتش من دیدوم یی چیزوای تو تلویزیون ای اشتبا نکنم بازیو مهر فارسو بود دیدوم گند زدن ها خاموش کردوم
-من:حالو میشن یی پرسشی بکنی ببینوم سالن دستغیبو زنو رو راه میدن یا نه؟
-فامیل دوم:کاکو من حوصلم نمشد والو ناموسا آشنو هم نداروم بپرسوم سیت
دیدی که من رستگارم با این فامیلا خخخخخخخخخخخ

زنو
ببخشید من باز بی اختیار شدم

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 01:03

اینم یه شعر طنز برای تلطیف فضا
الهی من بمیرم غم هیچکدومتونو نبینم مخصوصا تو وانیای خوبم

عشق یعنی اینکه تو باور کنی

می توانی یک نفر را خر کنی

کذب را هنگام فعل مخ زنی

آنچنان گویی که خود باور کنی

با دروغی جور شد گر امر خیر

راست را هرگز مبادا شرکنی

عشق همچون طایری توخالی است

راست گر در آن رود پنچر کنی

می شود چون موم در دستت اگر

از خودت حرف قلمبه در کنی

می توانی گر چه هستی بی سواد

شعرهای خوشگلی از برکنی

خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر

وصف جام و باده و ساغر کنی

بعد یک مقدار تمرین، کذب محض

می شود جاری چو لب را تر کنی

می شود او عا شق تعریف هات

اندکی لب را اگر ترتر کنی!

نزد اختر چون که بنشینی مباد

وصف چشم و ابرو ی زیور کنی

پیش زیور نیز چون هستی مباد

نقل رنگ گیسوی آذر کنی

روی هم رفته نباید پیش زن

صحبت از معشوقه ای دیگر کنی

از دروغت خار گل میگردد و

می شود تقدیم یک بهتر کنی

گر پسر هستی بیابی دختری

یا اگر هم دختری، شوهر کنی

اینچنین عشقی است عشق پرفروغ

زندگی روی ستون ها ی دروغ

مرسی عزیزم
خدا نکنه گلم

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 00:58

وقتی گریبان عدم
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را
پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را
در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را
با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود ونه دلی
چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم
شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و
عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو
نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و عاقلی
افشین یدالهی
من عاشق این آهنگ مخصوصا اونجاش که میگه وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد...

آره ترانه زیباییه البته همه شعرای دکتر یداللهی عالیه
منم اینجاشو ک میگه : من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی....چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی... دوست دارم

سحر جمعه 30 آبان 1393 ساعت 00:58

وانیا جون این عکس سعید دیدی با این بچهه ببین چقدر بچه دوست داره کاپی
http://instagram.com/p/vB57R3pXfw/
وانیا جون اینم ببین البته شاید دیدی منکه جای تو لجم درومد اولش تعجب کردم
تا جایی که تونسته آدرس وبتو پاک کرده نه ؟!!!!
http://instagram.com/p/u8pj2NpXWD/

آره انقدر خوب و سادست ک بچه میدن بغلش ناراحت نمیشه باهاش عکس میندازه ... همین خوب بودن و ساده بودنش منو روانی کرد
مرسی عزیزم... نه ندیده بودم خوب کردی آدرسشو گذاشتی عزیزم
آره... انقدر احمقه ک نفهمیده تصویر اصلی واترمارک داره !

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 00:51

ای شب جدایی که چون روزم سیاهی ای شب
کن شتابی آخر، زجان من چه خواهی ای شب
نشان زلف دلبری، زبخت من سیه تری
بلا و غم سراسری، تیره همچون آهی ای شب
کنی به هجر یار من حدیث روزگار من
بری زکف قرار من، جانم از غم کاهی ای شب
تا که از آن گل دور افتادم
خنده و شادی رفت از یادم
سیه شد روزم
بی مه رویش دمی نیاسودم
به سیل اشکم گواهی ای شب
او شب چون گل نهد زمستی بر بالین سر
من دور از او کنم زاشک خود بالین آخر
خون دل از بس خوردم بی او
محنت و خواری بردم بی او
مردم بی او
بی رخ آن گل دلم به جان آمد
دگر از جانم چه خواهی ای شب
رهی معیری

سپیده اشکمو دراوردی

سپیده جمعه 30 آبان 1393 ساعت 00:35

1-عشقی را داشتن و آن را از دست دادن بهتر از این است که هرگز عشقی نداشته باشی
2- طریق دوست داشتنی هر چیز این است که بدانی ممکن است آن را از دست بدهی
2-.عشق را بشناس تا شادی را بشناسی . بدون عشق ، شادی وجود ندارد
3-اگر واقعا عشق را یافتی ، به آن پرواز بده و رهایش کن . اگر خودش ماندن را انتخاب کرد ، به این معناست که عشق واقعی تو همان است .
4-هرچه بیشتر عاشق باشی هم بیشتر ازار می بینی و هم بیشتر لذت می بری
5-هرگاه در چشمان تو می نگرم ابدیت را می بینم.
جمله های زیبایی که از عشق تو زندگیم شنیدم.....

mehromah جمعه 30 آبان 1393 ساعت 00:02 http://justvolleyball4-6.blogfa.com/

وانیایی؟نیستی؟اه چقد بدشانسم من!!!!!!!

دیر دیدم کامنتتو گلم

mehromah پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 23:59 http://justvolleyball4-6.blogfa.com/

سلام عزیزم خوبی؟و سلام انلاینا..
همه حرفاتونو خوندم..
وانیا جونم اصلا خودتو ناراحت نکن خدا بزرگه ولی خیلی خوب درکت میکنم..
کاش میتونستم برات کاری کنم اما نمیتونم چون دس رو کسی گذاشتی که گیراوردنشم اسون نیس..
باو جو عوض کنین روحیمون خوب شه ..میخوای سعید شم برات؟

سلام گلم...خوبم عزیزم
آره دوستمم میگه تو از این همه پیغمبر رفتی جرجیس انتخاب کردی !
نه من غمگینم... لازم نکرده ! هیشکی سعید نمیشه ...

پاسخ وانیا ب zeynab پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 23:01

درسته عزیزم ولی این حس زمانی مخربه ک دنبال همون نتیجه ای ک گفتی باشی ! دیدی توو زندگی همه ما ی کسایی هستن دوسشون داریم جونمونم واسشون در میره مثه پدر برادر یا دایی ، عمو یا حتی ی دوست خانوادگی ... وقتی ازمون میپرسن چرا فلانی دوست داری دلیلی نداریم همیشه هم دوسشون داریم احساسمون هم بهشون بیشتر میشه ک کمتر نمیشه اگه بتونی ب احساساتت سمت و سوی این مدلی بدی ینی احساساتت رو مدیریت کردی درسته شاید سخت باشه اما غیر ممکن نیست !
کامنت دومت هم درست گفتی چطور مگه ؟

نازنین پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 22:05

وای فدای سعید بشم انقدددددددددددددددددددرررررررررر جذابههههه
وانیا جون خیلی این عکس قشنگه شما چرا ناراحتی؟ چون سعید نمیتونی ببینی؟

مرسی عزیزم... آره تا حدودی

پاسخ وانیا ب zeynab پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 21:59

عزیزم درکت میکنم دقیقا شرایط منو داری واسه همین میگم بخدا بسپار ...

sara پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 21:51

ahang ham AleeeeE
sirvan kheillliiiii karash qashange
Ein ahangesh K take

مرسی عزیزم
اره...کاراش متفاوته

sara پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 21:47

slm vania joon
kheiliiiii Az tarze Fekret khosham miaD
amiiiq Fekr mikonii
Omidvaram b behtariiinha dar zendegit Beresiii

سلام عزیزم
مرسی گلم ... این نگاه توئه ک عمیقه عزیزم
ب همچنین سارا جان

پاسخ وانیا ب zeynab پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 21:41

صددرصد خدا کمکت میکنه عزیزم حالا شاید اون نتیجه ای ک تو میخوای رو نده اما مطمئن باش دلیل خوبی واسش وجود داره
خودتو ب خدا بسپار و با آغوش باز ب استقبال آینده برو شاید اتفاق بهتری برات بیوفته

zeynab پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 21:13

سلام خانومی.دیدم آپتو.منم حالم خیلی گرفتست.امروز فهمیدم که دوست داشتن سعید بی نتیجست.نمیدونم باید چیکار کنم؟!با این عشق.با خودم.با.....................

سلام گلم
من دنبال نتیجه نیستم زینب جان چون معتقدم باید منطق و احساسم رو با هم پیش ببرم اینکه بهم ریختم چون احساساتم بهم غلبه کرده امیدوارم ب توازن برسم
هیچ کاری نکن عزیزم احساساتت رو مدیریت کن البته اگه میتونی

درِیــآ پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 20:24

از روی بعضی از آدم‌ها باید مشق نوشت و از روی بعضی آدم‌ها باید جریمه نوشت با بعضی از آدم‌ها هیچ وقت تکلیف ما روشن نیست! بعضی از آدم‌ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آن‌ها را بفهمیم. و بعضی از آدم‌ها را باید نخوانده دور انداخت...
قیصر امین پور

سحر پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 20:13

وانیا جون اهنگت داغونم کرد
وای عکس کاپی عالیهههه
ولی وانیا جون حالا ناراحت نباش تو رو خدا

چرا عزیزم ؟
مرسی گلم
باشه بخاطر تو ...

درِیــآ پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 20:03

سلام وانیا جان... منم اول همچین حسی داشتم، و البته هنوز هم دارم اما با کمی تغییر
همه ما برای اینکه از پس این زندگی بر بیام نیاز به تجربه داریم
بعضی هارو خودمون بدست میاریم
بعضی هاشم از دیگران (عبرت) نتیجه می گیریم
حالا هر نو عی تجربه ای چه خوب چه بد


حس میکنم دوست داشتن سعید هم یه تمرینه برای عشق...
آدم با عشق خیلی چیزهارو بیشتر درک می کنه... حس می کنه... فدا کارتر میشه... مهربونتر میشه... شاید داریم اینا رو تجربه می کنم (با دوز کمتر) برای زندگی حقیقی و عشق واقعی که شاید در آینده بدست بیاریم و شاید هم اطرافمونه اما انقدر درگیر شدیم که متو جهش نشدیم...
یه چیزی که یه طرفه نباشه فقط از جانب ما... همش ما انر/زی ندیم ... چون ممکنه تخلیه انرژی و احساس بشیم ، زمانی که این انر/زی بازگشتی از جانب کسی برای ما نداشته باشه( منظورم طولانی مدته)
.
.
.
تو که باشی، معجزه ای در من رخ می دهد،
به نام آرامش....
باش...
حتی همین قدر دور...!
.

سلام عزیزم
درسته گلم ...اما من فک میکنم سعید آخرین عشقم باشه چون تا ب حال واسه هیچکس انقدر وقت نذاشتم چون هیچوقت کسی انقدر توو زندگیم بُعد نداشته....ولی باز ب قول تو باید ببینیم چی پیش میاد !

یگانه والیبال پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 20:01

آرزو پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 19:53

وانیا جون اسلایدشو مثل همیشه عالی بود و به دل می نشست
بعضی وقتا بعضی چیزها یه آرزو هست و گذشت زمان و خواست خدا فقط می تونه به ما نشون بده که نتیجه چی میشه یعنی به قول تو حتی یه قدم هم نمیشه برای تحقق این رویا و رسیدن به این آرزو برداشت باید منتظر نتیجه موند و برای کسی که دوستش داریم آرزوی خوشبختی کنیم خدا رو چه دیدی شاید اون آرزوی قشنگ برای ما اتفاق بیفته
http://instagram.com/p/vl1Fy8wpYm/?modal=true

مرسی گلم
ای جان عزیزم میبینی حال من گرفته س این آدرسا رو میزاری من حالم خوب شه ... میدونی من این تیپ سعید دوست دارم
حرفات همش عین حقیقته گلم
ب امید روزهای روشن تر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد