My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One
My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One

Closer

سلام ب همه دوستای عزیزم ... دیدید زود برگشتم...ممنونم از مهربونی همتون ... عذر میخوام اگه نتونستم زودتر بیام و کامنتا رو تایید بدم راستش ی مقدار بی انگیزه شده بودم!

 البته در حالت کلی من بعضی وقتا وقتی از هیاهو و شلوغی خسته میشم ترجیح میدم تنها باشم حالا اینجا ی چندتا کامنت و حرف بی ربط هم مزید علت شد ! توو دنیای حقیقی ب طبیعت و موسیقی پناه میبرم اما اینجا دنیای مجازیه ب همین خاطر دیدم بهتره ی مدت نیام ک البته نشد ینی تصمیم داشتم ی یک ماهی نیام اما دلم طاقت نیاورد ! ب هر حال خوشحالم بازم توو جمعتونم 


بگذریم...


دارم ی اسلاید شو خاص با ی موضوع جالب واسه کاپی میسازم این یکی از عکساشه ...البته نمیدونم کی تموم میشه و آپلودش میکنم اگه وقت بشه حتما هفته آینده میزارم 



پ.ن : واسه تنوع قالب وب عوض کردم... آهنگ وب هم همینطور ... ی مقدار از فاز آهنگای ایرونی بیایم بیرون... این اولین باره اهنگی ک توی ذهنمه با آهنگ وبم هماهنگه ! 

When I’m in here

I feel I’m closer

Nothing left but bliss

Inside my heart

All I ever was

All I’ll ever be

When you’re near

I feel I’m closer



توی این ی هفته با اینکه من نبودم ک کامنتا رو تایید بدم بازم دوستان لطف کردن و کامنت گذاشتن اما ی کار قشنگ دریا جون انجام داده و عکس کاپی رو ادیت کرده خیلی جالبه میزارم توی ادامه مطلب ک ببینید


تبریک میگم بُرد شیرین تیم شهرداری ارومیه رو... دست مریزاد ...عالی بودن 

بازی فوق العاده ای بود فقط من فک نمیکردم تماشاگران المهدی انقدر بی معرفت باشن و بعد از کارت دادن ب کاپیتان اون مدلی شعار بدن! انگار یادشون رفته بود ک اگه داور بین المللیه کاپیتان هم بهترین پاسور ایران و جهان هستن ! بواقع اگه سعید معروف نبود ما میتونستیم توو لیگ جهانی و قهرمانی آسیا اون نتایج بگیریم؟! تیم شهرداری ارومیه ک این بازی رو بُرد اما این رفتارا در شآن بچه های جنوب نبود ! 

بگذریم... بازم تبریک میگم این بُرد رو خوشحالم ک کاپیتان معروف با وجود همه حرصایی ک توو این بازی خوردن و استرسهایی ک داشتن این بازی رو 3-0 بردن و اون نتیجه ای ک میخواستن رو گرفتن .




 

 دست دریا جون درد نکنه 





دریا جون عالی بود عزیزم ولی فک کنم توی این جای نقل قول بجای اون جمله کاپی باید مینوشتی : وانیا یا پا میشی مثه بچه آدم میری سر خونه زندگی و وبت یا میام ی سرویس بهت میزنم ! 

نظرات 132 + ارسال نظر
zeynab چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 02:26

میام.با سعیدو داییاش میام.به قول تو تازه خیلیم عالی تازه داییاشم منو دوس دارن.چی فک کردی؟.منو دایی های سعید؟فک کن یه درصد؟! دستم به خود سعید نمیرسه چسبیدم به داییاش! کلاس داری وانی؟ کلاس چی؟

همینو بگووووو
آهان منظورتو فهمیدم جواب کامنت قبلیمو میگی ... زبان فرانسه میرم گلم

سحر چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 02:21

وانیا جون اینو دیدی ؟ فکر کنم کاپشن سفیده دایی جهانه چقدر آبی به کاپی میاد نه ؟
http://instagram.com/p/wE9Mm4IA-Q/

نه عزیزم ...مرسی گلم
آره ماشالا هزار ماشالا... وای منکه دیوونه شدم این تیپ سعید دیدم منم ک عاشق آبی

zeynab چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 02:15

وانییییییییی.دعوام کردی آخ جون با سعید؟من حازرم حمه چیو قلط بنویسم ولی با سئید باشم خخخخخ میگم خود سعید بهم املا بگه.سو سو حسودیت بشه

بعله پس چی ؟
عزیزم تو دیگه خیلی املات افتضاحه دیگه باید با خوده آقا جهانگیر مربی تیم بیای پروندتو بدم

zeynab چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 02:10

احتمالا بازی امروزشونم تی وی نشون نمیده.خدا کنه بده.فک کنم بازیایی که تو ارومیه هستو نشون میده

منکه تا 4/5کلاس دارم تابرسم خونه بازی تموم شده مگر اینکه پرواز کنم
امیدوارم این بازی رو هم ببرن

zeynab چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 02:01

ببخشید منظورم ذخیره ها بود.غلط نوشتم

125999999999999999999999999999999999 بار از روی ذخیره مینویسی ک دیگه اشتباه نکنی دفه دیگه هم اشتباه کنی میگم با سعید بیای پروندتو بدم بری

سحر چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 02:01

منم نمیدونم دریا راست میگه دیگه حتمآ چون تو قهر کردی کاپی ناراحت شده حالا الان که آشتی شدی فردا میره بازی میکنه

آره دقیقآ ب همین علت ! از دست شماها ...
نه عزیزم احتمالا بازی انقدر دم دستی و ساده بوده ک ب حضور کلیدی کاپیتان توو زمین نیازی نبوده .

zeynab چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 01:59

من یه بخشایی از بازیو دیدم.نه بازی نکرد کاپی.آقای سید عباسی از ترکیب اصلی استفاده نکرده بود.خیره ها رو. بازی داده بود.کاپی استراحت بود.البته کنار زمین بود و بچه هارو راهنمایی میکرد

خوش بحالت دیدی...
آره دیگه اهمیتی هم نداره مهم اینه ک بردن ...
ای جانم عزیزم همچنان واسه تیم دلسوزی کرده پس

سحر چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 01:54

بازی ندیدی وانیا جون ؟ البته منم ندیدیم ولی شنیدم کاپی توو زمین نرفته با ذخیره ها بازی کردن بازی رو هم شهرداری ارومیه بردن

نه راستش ندیدم ... فقط از سایتا خوندم ک شهرداری ارومیه برده ولی اینکه کاپی بازی نکرده نه نمیدونستم حالا واقعن چرا بازی نکرده؟!

سحر چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 01:47

وانیا جون راستشو بگو چرا کاپی هفته پیش نرفت توو زمین بازی نکرد
نکنه دریا جون راست میگه دریا جون از کجا میدونسته ؟؟؟؟

مگه کاپی بازی نکرده ؟! مگه با شیراز بازی نداشتن ؟!
والا من چ بدونم...

zeynab چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 00:41

راستی وانیا دیدی من دیشب تا چند بیدار بودم؟واسه خودمم جالبه؟! از بس این وبت مثل آدامس میچسبه به آدم.دیگه نمیشه ازش دل کند.البته من سابقه اینجور بیدار موندنارو زیاد دارم.اونم تا صبح.صبحم پا میشدم میرفتم دانشگاه.شبای ژوژمان.یا همون امتحان ولی از نوع عملیش.(تحویل کار و پروژه).حالا واقعا وبت روح داره؟ روحش کیه سعید؟آخ جون اگه سعید باشه که عالیه.از این به بعد شبا همون تایم میان وبت.وقتی همه خوابید.اونوقت یه منمو یه سعید جونننننننن

آره عزیزم... خب من چند بار بگم آدامس میخورید نندازید زمین ! البته شماها گوش میدید این کاپی توجه نمیکنه
تا حدودی میدونم عزییزم دوست منم شبای ژوژمانش عزا میگیره
والا چ بدونم ... نه کاپی وقت نمیکنه روح بازی دربیاره

درِیــآ چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 00:37

سلااااااااااااااام وانیا جونم
چه عجب بانو
امروز هویجوری اومدم با ناامیدی
دیدم بله
بانو تشریف اوردن

سلام بچه ها دلم براتون تنگ شده بود
مرسی
قابل شما رو نداره
(هرچند ابتداییه)

گفتم اگه وانیا امروز نیاد حتما فردا که مسابقس میاد
خداروشکر که اومدی
. . .
قالب خیلی پرفکت شده
رنگش خیلی خوشکله
کاپی رو نگوووو
از اون نگاهای حصرتی داره می کنه
نکنه داره به تو می نگرد

گو آپت هم خیلی قشنگه، نیم رخش مخصوصا وقتی میخنده...( من الان ضعف کردم یکی بیاد منو جم کنه)

چی می خواستی یه ماه بری......اگه این کارو کنی من از دست می رم، خونم میفته پای تو، جواب سعیدو چی میخوای بدی... هان...اقرار کن...


فکر نمی کردم که اینقدر طول میکشه وگرنه می نوشتم اگه وانیا بیاد یه بوس بده میرم بازی
آخه سعید با عشق کار می کنه... میدونی که با طعم موز:))

وای چقدر حرف زدم
خیلی از حرفامم قورت دادم
خیلی هاشم از دیدنت یادم رفت

منتظر اسلایدای عشقولانت هستیم

سلام گلم
چرا نامیدی عزیزم؟! منکه گفتم میام
آره دقیییییییییییقا ب من نیگا میکنه ... از عشق زیاد ب من چپ چپ نیگا میکنه
عه پس اینجوریاس؟ پس ی ماه ی ماه نیام یکی یکی هوووهام کم شن خودم بمونم و سعید
نه من با طعم انار دوس دارم ینی الان قسمت اول قضیه درست شده من دارم راجع ب قسمت دوم و طعمش بحث میکنم
هر چی میخای بگو عزیزم... بزودی

zeynab چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 00:31

سلاملکم.جمع دوستان جمعه.به افتخار همتون و مخصوصا وانیا جون که برگشته و رونق داده دوباره هم به ما هم به وب:هووورررراااااااااااا پریناز جون سپیده جون چطورین.دلم تنگ شده بود براتون.سپیده جون که با شعراش کولاک کرده باز. پری تو چیکارا میکنی؟ارومیه خوش میگذره؟حالو هواش چطوره؟من قبلنا چند باری اومده بودم ارومیه.ولی الان یه حس دیگه ایی به این استان دارم.شهر رویاهام شده یادش بخیر اون موقع ها با ماشین سوار لنج میشدیم از دریاچه ارومیه رد میشدیم تا برسیم.یه بارم که پل تاسیس شد از رو پل اومدیم.حیف از دریاچه ارومیه که داره خشک میشه.چند باریم از طرف مدرسمون رفتیم اردو.وای چه حالی میداد.میرفتیم پاهامونو میزدیم به آب.تو نمکا.بعد تمام لباسامون نمکی میشد.یادش بخیر

حالا خوبه من ی هفته رفتما هی آبرو منو ببرید !
من تا حالا ارومیه نرفتم

parinaz چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 00:10

مرسی گلم
رنگا تو روحیه ادما خیلی تاثیر داره یه ارامش خاصی داره این رنگ البته سبزم دوس دارم
نه من فروردینیم

آره سبز هم خوبه اما قدرت آبی رو نداره
ارادت داریم خدمت فروردینیا

parinaz سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 23:45

به به سلام وانیا خانوم
نیستی چه خبرا؟
خوش اومدی به وب خودت
قالب وبت محشره عاشق این رنگم

سلام پری جونم
اومدم دیگه عزیزم...
این وب در درجه اول مال کاپیتان و شماهاست
مرسی گلم... آره منم آبی خیلی دوس دارم نکنه اردیبهشتی ؟!

پاسخ وانیا ب زینب سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 23:27

سلام گلم
منم دلم واست تنگ شده بود زینب جان...خوشحالم تصمیمتو گرفتی عزیزم ....منکه همچنان در حال و هوای عاشقانه ب سر میبرم
ممنون از محبتت عزیزم

سپیده سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 22:43

دریا جون خیلی قشنگ بود عزیزم
آره والا مگه کاپی منت این وانیارو بکشه تا بیاد وگرنه که وانیا واسه ما کلاس میذاره خخخخخخخخ...
شوخیدم وانیا کارتم تحسین میکنم گاهی وقتا خلوت کردن لازمه
حالا وانیا کاپی بهت آدامس داد؟؟!!!!اگه داده تک خوری نکن من آدامس میخوام

منو کلاس گذاشتن ؟! من اگه کلاس داشتم الان مدرسه میزدم
ممنون عزیزم
نه بابا اگه کاپی بهم آدامس داده بود ک الان همه تون بهم چسبیده بودید نیس ک من تخصص دارم آدامس ب ملت بچسبونم !!

سپیده سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 22:34

مناجات نامه کامپیوتری

ای خدا Hard دلم Format مکن

Field من را خالی از برکت مکن

Option غم را خدایا On مکن

File اشکم را خدایا Run مکن

Delete کن شاخه های غصه را

سردی و افسردگی را ، هر سه را

Jumper شادی بیا تا Set کنیم

سیستم اندوه را Reset کنیم

نام تو Password درهای بهشت

آدرس Email سایت سرنوشت

تا نیفتد Bug در اندیشه مان

تا که ویروسی نگردد ریشه مان

ای خدا از بهر ما ایمن فرست

بهر دل های پرآتش Fan فرست

ای خدا حرف دلم با کی زنم

Help می خواهم که F1 می زنم

ببخشید نمیدونم شاعرش کیه شرمنده

جالب بود

سپیده سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 22:25

حالا که اومدی فقط شعر طنز به افتخارت

رنگ سیاه

اول روضه می‌رسد از راه
قد بلند است و پرده‌ها کوتاه

آه از آنشب که چشم من افتاد
پشت پرده به تکه ای از ماه

بچه‌ی هیأتم من و حساس
به دو چشم تو و به رنگ سیاه

مویت از زیر روسری پیداست
دخترِه ... ، لا اله الا الله!

به «ولا الضالین» دلم خوش بود
با دو نخ موی تو شدم گمراه

چشمهایم زبان نمی‌فهمند
دین ندارد که مرد خاطرخواه

چای دارم می‌آورم آنور
خواهران عزیز! یا الله!

سینی چای داشت می‌لرزید
می‌رسیدم کنار تو ... ناگاه ـ

پا شدی و نسیم چادر تو
برد با خود دل مرا چون کاه

وای وقتی که شد زلیخایم
با یکی از برادران همراه

یوسفی در خیال خود بودم
ناگهان سرنگون شدم در چاه

«زاغکی قالب پنیری دید»
و چه راحت گرفت از او روباه

می گریزد و می رود آهو
می‌کشم من فقط برایش آه

آی دنیا ! همیشه خرمایت
بر نخیل است و دست ما کوتاه

قاسم صرافان

بیت آخرش خیلی خوبه...........

مرسی عزیزم
عالی

سپیده سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 22:21

سلام وانیا جونی حال شما؟خوبی؟دلم واست تنگ شده بود
قالبت که عالیه من عاشق رنگ آبیم آرامش بخشه
این شعر روتازه دیدم خوشم اومد گفتم برای توهم بنویسم

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند

از : کاظم بهمنی

سلام عزیزم
مرسی گلم...منم همینطور...
زیبا بود عزیزم

M.A سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 20:02

سلام
خیلی وقت به وبتون سر می زنم وب کاملا"متفاوتی دارید
ترانه قبلی (تقدیم به تنها صاحب قلبم ) خیلی قشنگ بود(golshan)خواننداشه؟؟
راستی دقت کردین داداشی اکثر اوقات یقه پیرهن شو میده بالا خخخخخخ

سلام
مرسی نظر لطفتونه...
خودمم اون آهنگ خیلی دوست دارم ...تا اونجایی ک میدونم خوانندش irem derici البته شاید از اون ترانه هاست ک بازخوانی شده
آره دیدم البته من اغلب یقه کاپیتان باز دیدم

سحر سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 14:09

اینم واسه وانیا جون که برگشته :

امروز برایتان آرزو می‌کنم،
بعضی از اصوات را نشنوید،
بعضی از رنگها را نبینید،
بعضی از افکار را نفهمید
و بعضی از حالات را حس نکنید ...
آنچه حس می‌کنید ؛
تنها «نور» باشد و «عشق» باشد و «خوشبختی»

آمین

روزت به عشششششششق وانیا جون

مرسی عزیزم
ب همچنین گلم

سحر سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 14:08

تقدیم به کاپی جونم :

قانون معرفت میگه:
کسی که از چشمای ما دوره به قلب ما نزدیکه...!!!

بعله...قانون درستیه اصن باید این قانون رو جایگزین قانون نیوتن کنن والااا

سحر سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 13:51

عکس دریا جون عالی بود
راست میگه دیگه کاپی بهت ادامس میده
راستی کاپی اینا رفتن بندرعباس خبر دار شدی وانیا جون اینم عکسش http://instagram.com/p/wGQv8arAEH/

آره...
چ بدونم والا
ای جانم چ عکسی ولی قبض روح شدم با این مدل نگاه کاپی
مرسی سحر جونم

سحر سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 13:46

وای وانیا جووون اووووومدی
خیلی خوشحالم برگشتی وانیا جون دیوونه شدم از بس اومدم اینجا دیدم نیستی مطلب نمیذاری
وای چه قالب خوشگلییی این عکس کاپی رو خیلی دوست دارم با اینکه ریش داره
اهنگتم بیسته وانیا جون

عزیزم گفتم ک میام
مرسی گلم
نه دیگه چون ریش داره گذاشتم
مرسی عزیزم

nafas سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 13:18

salaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam!
نفس نفسم تو رو داد میزنه!
نفس توی سینه صدات میزنه!

سلام عزییییییییزم
قضیه این آهنگ چیه نفس جونم ؟

sara سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 12:48

Asheqe Ahange webet shoDam vania joon

خودمم این آهنگو خیلی دوس دارم

sara سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 12:47

slm vania jo0o0o0o0n
che Ajab Oumadiiii
upet Aleee bud mese Hamiiishe
Montazere slidshot Hastam
Bo0o0o0o00o0o0s Khanumiiiii

سلام عزیزم
مرسی گلم

zeynab سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 03:43

خوشم میاد خودم فقط بیدارم ی منمو یه وب به این با حالی،مال خودم.ها ها ها وانیا جا زد رفت بخوابه وای 4 تا کامنت پشت سر هم فقط اسم منه.اینم پنجمیش وای دیگه چشام داره در میاد.بای ی ی ی اگه الان خوابم ببره.بعید میدونم.وانیا خوب بخواب فردا اینجا غوغا میشه بعد 10 روز که بر گشتی.صبح خوب ورزش کن دستاتو آماده کن که هی باید کامنت تایید بدی.خخخ دوست دارم

آره من دیشب بیهوش شدم دیگه
زینب جون وب من روح داره هاا در جریان باش ساعت کامنتتو دیدی؟!من خودم جرئت نمیکنم نصفه شب بیام وبم تو چجوری موندی اینجا دیشب؟!
آره بچه ها بعد ی هفته میخوان مچمو بگیرن!
عزیزمی

zeynab سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 03:15

عه؟من که منظوری نداشتم شما مختارید هر طور میخواید نتیجه بگیرید وانی مواظب خودت باش سرما نخوری.ما که اینجا به سرما عادت کردیم.کار دریا جونی قشنگ بود.مرسی دریا جون.ولی وانیا سعید با اون قلب مهربونش یه همچین چیزی نمیگه ها.شاید اینو بگه: وانیا خانوم گل بیا یه ماچ بده به عمو بعد باشو برو سر خونه زندگیو وبت،آفرین خوشگلم

باشه گلم... البته من سرما رو دوست دارم
عزیزم مطمئنی کاپی اینو میگه ؟! قیافه کاپی توو این عکس مثه اون موقه هایی ک میخاد بزنه آدمو از وسط نصف کنه هااآ

zeynab سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 02:56

گلدون چیه خانوم؟! جای شمارو هیچی نمیتونه پر کنه.حتی خود کاپی حق که داشتی،با اون اوضاع و احوال.ولی دیگه نروووو. این وب بی تو صفایی ندارد.میگم ارومیه نمیری؟ اوه اوه الان اونجا یخه.اینجا که هوا بهم داده طوفانی.یه بادی میاد که اگه بیرون بودم تو هوا چرخ میزدم.ولی هوای بندر عباس خوبه ها.بریم اونجا.نه که فک کنی برای چیز خاصی میگم یا منظوری دارما،نه. همینطوری گفتم یه سفری رفته باشیم

خب آره دیگه توو این دنیا هیشکی جای هیشکی رو نمیتونه بگیره...
تا ببینیم چی پیش میاد زینب جان
آره تهران ک عجیب دوسه شبه سرد شده
بعله کاملن مشخصه

zeynab سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 02:33

وای چقد ذوق دارم.اصن نمیخوام بخوابم.دوست دارم تا صبح تو وبت بچرخم.وانیا جات خیلی خالی بودا دیگه این کارو با من نکن هه هه شوخی کردم.خوب میفهممت.میدونم گاهی اوقات آدم باید با خودش خلوت کنه.حق داشتی اگه ی ماهم نمیومدی.نمیدونم ولی یه حسی به من میگفت امشب برمیگردی، و اومدی......جات تو قلب منه

ای جان عزیزم...خب جام گلدون میذاشتین ک جام خالی نباشه
خب برم ی ماه دیگه بیام... حق داشتم دیگه !
عزیزمی

zeynab سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 02:16

واااییی.وانیایی سلام.اجی جونم برگشتی.چقد دلم تنگیده بود برات باورت نمیشه تو این 10روزه هر روز چند بار میومدم سر میزدم.ولی نبودی.....خوشحالم شدید.به وبت،خودت، مهربونیات،انرژی مثبتات و اسلاید شو هات عادت کردم.وبت شده برام یه درگی که منو سر حال میاره.خخخخخ باید برم برا خودم و وبت یه سوییت پرینس بسازما قالب وب ،آهنگ همه چی عالیه مثل همیشه.مثل خودت که نامبر وانی، وانی.انگار نامبر وانو برا تو ساختنا

سلام عزیزم
منم دلم واستون تنگ شده بود گلم
عزیزمی
بساز تازه خیلی هم عالی
مرسی عزیزم... لطف داری گلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد