My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One
My hero Saeid Marouf

My hero Saeid Marouf

You Are The One

ی چیزی بگو !

حالِ دلم خوب نیس....! نشد ک بشه کاپی رو ببینم!



پ.ن : عاقا من نمیدونم ی آدم مگه چندتا قلب داره ؟ حالا درسته میگن پا قلب دوم آدمه ! البته من 3 تا قلب دارم چون غیر از قلبم و پام کاپی هم قلب سوممه حالا با این اوصاف مگه من شونصدتا قلب دارم ک این کاپی هی با این عکساش ب قلب ما شلیک میکنه ...هیچی دیگه باز کاپی با عکس جدید زد وسط قلب ما ! این عکس پروفایلش چقدر یونیکه... کااااملا سناتوری !

بعدا نوشت :توو این یکی دو روز خیلی از دوستان تلاش کردن من کاپیتان رو ببینم خیلیا با حرفشون منو حمایت کردن از مهربونی و لطف همه دوستان ممنونم و امیدوارم اتفاق خوبی بیوفته! واقعا شرمنده ام ک نتونستم تک تک کامنتا رو جواب بدم و تشکر کنم  ... بُرد تیم شهرداری ارومیه رو هم تبریک میگم ... حالا خیلی زوده برای اینکه بفهمیم ک کاپیتان حتی با رفتنشونم ب تیم شهرداری ارومیه کمک کردن ... اگه کسی قبول نداشته باشه ک 80% بار مسابقات شهرداری ارومیه روی دوش سعید معروف بود خیلی بی انصافی کرده ! ولی حالا این بار توو کل تیم تقسیم شده و این ب رشد تیم کمک میکنه ! نمیدونم چرا بعضیا کم لطفی میکنن ! امیدوارم کاری نکنن و حرفی نزنن ک بعدا پشیمون شن ک چرا حق رو ناحق کردن !

نظرات 163 + ارسال نظر
معصومه چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:39

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ نمیری سپیده چقد باحال بود زمان ولاسکوبود؟
ولی دلم واسش سوخت الهی
بعدش گریه کرد یا نفس نفس میزد نفهمیدم
اگه داشتی بازم بگو

معصومه چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:28

از الان گفته باشم اگه زد و وانیا کاپی ودید باید از خجالت دوتا کارا گاه های وبش در بیاد(منظورم دست مزده )
حالا بعدا" می گم چی می خوام خخخخخخخخخ
حالا بیا هیچی جور نشه ومن ضایع شم نه؟؟

سپیده چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:24

ان شاا... هرچی خواست خداست
اینو دیییییییییددددددددییییی؟؟؟
http://www.aparat.com/v/TmowU

معصومه چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:22

اونوکه شوخی کردم اگه دوسش نداشتم که این همه دوندگی نمی کردم واسه پیدا کردن کاپی
یعنی الان این چیزایی رو که گفتیم می فهمه؟؟

معصومه چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:18

من قبلا"هم به وانیا گفتم اگه یه چیزی توقسمت آدم باشه
حتما" بهش میرسهوگفته بودم شاید این دوری و رفتن
یه دریچها ی باشه واسه وصال انشاا......

سپیده چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:16

نگو لوس چطور دلت میاد اینجور بگی...
خو دوس داره وقتی ناراحته تنها باشه

معصومه چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:14

فقط ما اینا روداریم میگیم این خانم لوس معلوم نی کجا زانو
غم بغل گرفته
الان کی اینارو بیش بگه؟؟

سپیده چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:11

باریک خانوم مارپل...

معصومه چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:09

البته میگم ها نمی دونم درسته یانه ولی به امتحانش می ارزه
تعریف از خود نباشه ولی باهوشما به درد کاراگاهی میخورم؟؟

سپیده چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:06

آفرین...آفرین

معصومه چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:04

میدونم کار سختیه ولی از هیچی بهتره
و هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد
ماکه سعیدو نمی بینیم وازش دوریم من اینا رومی گم تا حداقل وانیا از فرصت استفاده کنه و بره و سعیشو بکنه

سپیده چهارشنبه 10 دی 1393 ساعت 00:01

عزیزم اگه اینجوری که تو میگی باشه پس راحت پیدا کردنش
آدرس : ضلع غربی مجموعه ورزشی آزادی - بعد از درب اصلی - درب پنج سالن - فدراسیون والیبال
تلفن : 44739125-021

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:57

من یه چیزایی میدونم ولی مطمئن نیستم یه جا خوندم
(یکی از کاربرانوشته بود سعید توسالن فدراسیون بازی می کنه
وبا بچه های ارتعاش عکس گرفته )

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:51

یه لحظه آنتن رفت الو...الو...الان صدامو داری
آره عزیزم حرفت درسته چون پیدا کردن خونشون اونم تو شهر درن دشتی مثه تهران از پیدا کردن سوزن تو انبار کاه هم سختره....
اما خوب پیدا کردن سالن تمرین ارتعاشات و رفتن به اونجا هم کار ساده ای نیست...

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:41

کجایی الو ................سپیده....؟؟

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:39

دیگه غیره این راهکاری نیس واین بهتر از پیدا کردن خونشه
چون ای روزای باقی مونده رو حتما"واسه تمرین میره

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:36

منظورم اینه که من عکسا شو دیدم با بچه های (ارتعا...)
اگه بااونا این چند روزو تمرین می کرده وانیا می تونه سالن تمرینشونو پیدا کنه وبره کاپی و اونجا ببینه

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:32

خوب نظر خودت چیه معصومه؟وانیا فقط با دیدن کاپی حالش جا میاد میخوای خودمونو به شکل کاپی گریم کنیم؟؟!!
شوخیدم
واقعا از ته دلم میخواد میتونستم کاری کنم ولی هیچی به ذهنم نمیرسه

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:28

همون طور که توکامنت قبلی گفتم من فکر می کنم کاپی با بچه های ارتعاشات تمرین می کنه نظر تون چیه؟؟

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:26

سلا م
بیاین فکرا مونو بریزیم رو هم ببینیم چیکار میشه کرد واسه وانیا

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:24

وانیاجان با اینکه نیستی و خیلی دل ودماغ ندارم که شعر بزارم اما حیفم اومد این یکی رو نذارم

چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنی
نی به خدا که از دغل چشم فراز می‌کنی

مستی جام باده ات برده ز کف قرار من
این چه نگاه کردن است چهره خمار می کنی

غنچه ی نو شکفته ی حریر صبح نو رسی
که با طلوع آفتاب چهره تو باز می کنی

شانه به زلف می زنی خرمن دل تو می بری
جان به فدای زلف تو طعنه به باد می زنی

ای که خجل ز روی تو چهره ی ماه نیمه شب
رخ به رخت نمی شود تا تو نگاه می کنی

کیش رخت بهانه شد مات شدم ز روی تو
چون ز هجوم دیده ات دیده تو تار می کنی...

مرسی عزیزم

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:21

سلام معصومه جان وزینب جان

zeynab سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:19

http://instagram.com/p/xPJduULALC/

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:16

سلام زینب وسپیده جون

zeynab سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:13

کاپی فعلا هست بعد تعطیلات سال نو میلادی میره.وانیا دریاب
http://instagram.com/p/xPGlUelySa/

zeynab سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:09

ای جان عشقه
پروفایلش
http://instagram.com/p/xO7hqylyfH/

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:07

تقدیم به وانیا گلی امیدوارم که ببینی وخوشحال شی ببخش که بیش از این برای خوشحالیت کاری از دستم بر نمیاد
http://instagram.com/p/wb1iK4C4AT/
کلاه کاپی رو بااون منگلوله بالاش
http://instagram.com/p/wt_yZqC4E2/

معصومه(خرسی) سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 23:06

وانیا جون الان یه چیزی رو متوجه شدم سعید یه چن روزه انگاری داره با بچه های ارتعاشات تمرین می کنه (این و از عکس ها متوجه شدم)وفکر می کنم توسالنی که مسابقات اصلی بر گذار می شه باشن اگه یه پرسو جو کنی می فهمی کجا ن شاید اونجا بتونی سعید و ببینیش
نفس جون اگه با وانیا در ارتباطی این مطلبو بهش بگو تا سعید نرفته پیداش کنه

صبا سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 20:37

وانیا جون سلام خوبی چطوری؟
میگم که نشستم با خودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم بیا ما هم باهم بریم روسیه
بلیط هاشو هم خریدم
راسی بازم اسلاید درست می کنی؟(با اهنگ شاد )
pleassssssssssssssssssssssssssssssssssssss
خوب فعلا بای تا های

قول نمیدم تا ببینیم چی پیش میاد عزیزم

پرنیا سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 20:34

وانیاخیلی داغونم خیلی خیلی داغون بعدرفتنش جای خالیش خیلی حس میشه لیگ امسال بدون اون هیچ معنایی نداره
دیگه به چه امیدی برای چهارشنبه هاروزشماری کنم؟؟
فردااولین بازیه ولی سعیدنیست!!!!
بمووووووون
دل من فقط به بودنت خوشه.......................
منوفکررفتن تومی کشه..................
لحظه هام تباهه بی تو.............................
زندگیم سیاهه بی تونمیتونم...............
نه نموم سعید برودنبال موفقیت هات
خداپشت وپناهت آقای خاص والیبال ایران

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 19:45

پروردگارااااااااااااااااا...
داده هایت نداده هایت و گرفته هایت راشکر مگویم
چون داده هایت نعمت نداده هایت حکمت وگرفته هایت
امتحان است

یگانه دل تنگ سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 19:26

یگانه جان حرفای قشنگی زدی اماعزیزم عاشقی بدجورادموازپامیندازه همون طورکه وانیاسعیدودوست داره منم عبادی پوروخیلی دوست دارم وانیامیدونه ازوقتی که میلاداومده توزندگیم خیلی چیزاعوض شدواون به من هدف داداین که برادیدنش تلاش کنم الان7ماه و8روزه باتمام وجودم میلادودوست دارموبراش گریه میکنم.حتی اگه به ارزوم نرسم ازخداخیلی ممنونم که این عشقوبهم داد.

یگانه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 18:34

سلام به وانیاجون. امیدوارم هرچه زودتر حالت خوب شه و هرجا هستی سلامت باشی.وانیاجون اگه منو به عنوان یه دوست قبول داری یه چندتا حرف کوچیک میزنم و میرم.نه نصیحته نه سرکوفت.راهنمایی واسه اینه که واقعا بدونی عاشقشی یا دوستش داری.به قول شریعتی دوست داشتن از عشق برتر است. وانیاجون خودتو بذار جای زنای والیبالی اونایی که بچه دارن. شاید برات الان این چیزهایی که میگم راحت باشه اما در عمل واقعا سخت هضم تره. بچه های والیبالیستا تو دوره مسابقات دلتنگ باباشون بودن.زناشون دلتنگ شوهراشون و خسته از شرایط سختی که بچه دلتنگی باباش رو میکرد.فکر میکنی اگه تو اون شرایطا قرار بگیری چطور میتونی جواب بچت که دلتنگ باباشه و به خاطر علاقه به پدرش تب میکنه جواب بدی چی برای گفتن داری تو شرایطی که خودت مریضی و بچت مریضه درسته که خانوادت تنهاترینم نمیذارن هیچ وقت اما تو به عنوان
آن شخص مستقل واسه زندگیت اون شرایط سخت رو چجوری میگذرونی. یکم به این مسائل فکر کن شاید کمکت کنه.دوم اینکه من نمیدونم چقدر به سعید معروف علاقه داری اگه به اندازه خودت دوستش داری حرفی ندارم.اما بیشترو کمتر معنا نداره.نمیدونم که واقعا دوستش داری یا عاشقشی.اگه عاشق باشی زود که نه اما با گذشت چندماه برات کم رنگ میشه اما اگه دوستش داشته باشی قلبت برای هیچ کس دیگه جا باز نمیکنه و فراموش شدنی نیست.هر روز با یه آهنگ یادآور این دوست داشتن میشه.خطاب به کسایی که راجع به شخصیت های مهم کشورمون قضاوت میکنن آیا شما خدایی؟اگه شما خدا بودی جهان در بی عدالتی محو میشد.پس راجع به سعید قضاوت نکنید.آیا تو ایران کسی باهاش عکس ننداخته حالا که شخصیت معروف جهانیه اونا هم باهاش عکس میندازن آنقدری که کم میشناسم معروفو اما دیدم که در عکس ها فاصلشو چه با ایرانی و چه غیر ایرانی حفظ کرده پس قاضی القضات نشین.زیاد پرحرفی کردم.ببخشید عزیزم. اگه حرف بدی زدم به بزرگواریتون ببخشید.

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 18:31

معصومه جان آقای معروف اینطور که فهمیدم فردا نمیرن هنوز دنبال ویزای مولتی هستن
نمیدونم چرا وانیا نیست شاید کاری داره به هرحال همه ی وقتشو که نمیتونه بیاد وب
نمیدونم شایدم ناراحت باشه البته این ناراحتی فقط بخاطر دوری وهجرانه که ان شاا... درست میشه وانیا آدم قوی ایه البته خودش قبلن گفته بود که وقتی ناراحته وحوصله نداره دوس داره تنها باشه منم درکش میکنم چون منم اینجوریم
به هر حال امیدوارم هر چه زوتر برگرده

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 18:28

وقتی وانیاهس آدم یه عالمه مطلب داره واسه حرف زدن ولی وقتی نیس هیچ حرفی واسه گفتن وجود نداره

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 18:19

سپیده جون
وانی بخاطر داداشی که فردا داره می ره نا راحته؟؟
یا کاری داشته نظرت چیه؟؟

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 18:09

آره منم دلم واسه وانی تنگیده معصومه

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 18:08

خوشحالم که دوست داشتی معصومه جونی
چچچچچچچچشششششششمممممممم

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 18:06

باعرض پوزش از وانیای عزیز
آقای علیرضا خان باید خدمتون عرض کنم که این وب و ادمینش همیشه به دور از حواشی بوده و هست پس لطفا از بر داشته شدن تایید از روی کامنتا سواستفاده نکنین وخیلی هم نگران ما وادمین وب نباشین که چه اتفاقی برامون میوفته
لسان الغیب عزیز میفرماید:
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را

شماخوب باش ما نیاز به نصیحت نداریم

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 18:01

آجی سپیده اون فیلم هایی که توآپارات معرفی کرده بودی خیلی قشنگ بودن اگه باز سراغ داشتی بگو بریم ببینیم

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 17:56

دلم واسه وانی تنگیده
سپیده جون اونجایی؟؟

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 17:48

قربانت معصومه جان

معصومه(خرسی) سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 17:36

سپیده جون عالی بود

معصومه سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 17:34

جناب علی رضا خان :
ما همه هوادار سرسخت کاپی هستیم مثل بعضی ها بااین چیزا جا نمی زنیم
البته صاحب این وب گفته بود با آدمایی مثل شما دهن به دهن نشیم ولی جهت اطلاع تون عرض کنم (از کوزه همان تراود که درون اوست)

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 17:30

تقدیم به کاپیتان عزیز(ازطرف تمام طرفدارا)
فک میکنم یکی از بهترین متن آهنگای باشه که اینجا نوشتم


وقتی باد آروم آروم موتو نوازش می کنه،
طبیعت وجودتو اینقدر ستایش می کنه،
وقتی که یواشکی خواب به سراغ تو میاد،
برای داشتن چشمای تو خواهش می کنه،
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟!

وقتی شب فقط میاد برای خوابیدن تو،
خورشید از خواب پا می شه تنها واسه دیدن تو،
وقتی که چشمه حریصه واسه لمس تن تو،
یا که پیچک آرزوشه بشه پیراهن تو،
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟!

وقتی هر پرنده به عشق تو پرواز می کنه،
عشقه تو حتی طبیعتو هوس باز می کنه،
وقتی تو قلب خدا این همه جا هست واسه تو،
چرخ گردون واسه تو گردشو آغاز می کنه،
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم؟

علیرضا سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 16:47

وقتی رفت روسیه 2تا عکس با دخترای روسی گذاشت اون وقت خودبخود زده میشی ازش از چشتم میوفته عجله نکن

ما بیدی نیستیم ک با این بادا بلرزیم!!

معصومه(خرسی) سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 16:12

سپیده جون عاشقتم شعر عالی بود

سحر سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 15:50

وایی باز وانیا رفت سروکله این مزاحما پیداشه
وانیا جوون زودی برگرد خواهشآ نکنه رفتی کاپی رو ببینی

سپیده سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 15:49

درجواب خانوم آتنه

سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بد بویی

گفت از عیب خویش بی خبری
زان ره از خلق عیب میجویی

گفتن از زشت رویی دگران
نشود باعث نکو رویی

تو گمان میکنی که شاخ گلی
به صف سرو و لاله میرویی

یا که همبوی مشک تاتاری
یا ز ازهار باغ مینویی

خویشتن بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی

ره ما گر کج است و ناهموار
تو خود این ره چگونه می پویی

ما زبونیم و شوخ جامه و پست
تو چرا شوخ تن نمی شویی
پروین اعتصامی


دانی چه گفته اند بنی عوف در عرب
نسل بریده به که موالید بی ادب
سعدی

معصومه (خرسی) سه‌شنبه 9 دی 1393 ساعت 15:31

آتنه خانم نیاز نیس چند دفعه یه مطلب و تکرارکنید
عزیزم وانیا جون موقعی که حالت خوب شد برگرد گلم یه خورده هم به خودت استراحت بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد